بخش ۷۹ - در بیان اندراج و اندماج شئون و اعتبارات فی اول رتب الذات و عدم تمایز ایشان از یکدیگر لا علما و لا عینا و تمایز ایشان فی ثانی رتب الذات علما لا عینا و ظهور ایشان فی مراتب الکون متفرقة مفصلة پس ظهور ایشان در مرتبه انسان کامل مجتمعة وحدانیة کما فی اول رتب الذات و ذلک غایة الغایات و نهایة النهایات
بود جمله شئون حق ز ازل
مندرج در تعین اول
همه بالذات متحد با هم
همه در ضمن یکدگر مدغم
همه در ستر جمع متواری
همه از فرق و حکم او عاری
در میانشان تعدد و تمییز
خارجا منتفی و علما نیز
بعد ازان در تعین ثانی
شد مفصل شئون پنهانی
شد حقایق ز یکدگر ممتاز
امتیازی درون پرده راز
امتیازی ز روی علم فقط
ز امتیازات خارجی منحط
وز پی آن حقایق مذکور
آمد از موطن بطون به ظهور
گرچه بودند باطن اندر ذات
ظاهر ذات بود چون مرآت
عکس باطن نمود در ظاهر
گشت امکان وجوب را ساتر
واجب از عکس صورت باطن
منصبغ شد به صبغ هر ممکن
متعدد به پیش چشم شهود
بود واحد به ذات لیک نمود
ز اختلاف تنوعات ظهور
شد مراتب عوالم مشهور
اولا عالم عقول و نفوس
وز پی آن مثال بس محسوس
زین عوالم باسرها اسما
نشد الا جدا جدا پیدا
بود هر شخص شخصی از اشخاص
زین عوالم به اسم دیگر خاص
آمد آیینه جمله کون ولی
همچو آیینه ای نکرده جلی
ننمود اندر او به وجه کمال
صورت ذوالجلال و الافضال
زانکه بود این تفرق عددی
مانع از سر جمعی احدی
گشت آدم جلای این مرآت
شد عیان ذات او به جمله صفات
مظهری گشت کلی و جامع
سر ذات و صفات ازو لامع
متجلی شد اندرین مظهر
همه اسما به رنگ یکدیگر
شد تفاصیل کون را مجمل
بر مثال تعین اول
به وی این دایره مکمل شد
آخرین نقطه عین اول شد
مصحفی گشت جامع آیات
هستی اش غایت همه غایات
بخش ۷۸ - اشارت به تقسیم علم به علمی که مضاف به مرتبه جمع است و به علمی که مضاف به مرتبه فرق است و علی هذاالقیاس سائرالصفات: علم حق است کامده ست پدیدبخش ۸۰ - اشارة الی بعض بطون قوله تعالی انا عرضناالأمانة علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملهاالانسان انه کان ظلوما جهولا: هیچ موجود نیست در عالم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود جمله شئون حق ز ازل
مندرج در تعین اول
هوش مصنوعی: تمام ویژگیها و صفات الهی از ابتدا در وجود و سرنوشت نخستین ثبت شدهاند.
همه بالذات متحد با هم
همه در ضمن یکدگر مدغم
هوش مصنوعی: همه موجودات به طور ذاتی با یکدیگر یکی هستند و در عین حال، درون هم به هم پیوستهاند.
همه در ستر جمع متواری
همه از فرق و حکم او عاری
هوش مصنوعی: همه در پوشش و پنهانی به سر میبرند و هیچکس از مشخصات و قوانین او بیخبر نیست.
در میانشان تعدد و تمییز
خارجا منتفی و علما نیز
هوش مصنوعی: در بین آنها تفاوت و تشخیص در واقع ممکن نیست و دانشمندان نیز این را قبول دارند.
بعد ازان در تعین ثانی
شد مفصل شئون پنهانی
هوش مصنوعی: پس از آن، در مرحلهای دیگر، ابعاد پنهان موضوعات مشخص شد.
شد حقایق ز یکدگر ممتاز
امتیازی درون پرده راز
هوش مصنوعی: حقیقتها از یکدیگر متمایز شدهاند و هر کدام ویژگی خاصی دارند که در پردهای از راز نهفته است.
امتیازی ز روی علم فقط
ز امتیازات خارجی منحط
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به این که برخی از امتیازات یا ویژگیها بر اساس علم و دانش به دست میآید، اما برخی از این ویژگیها در واقع ناشی از عوامل خارجی و بیارزش هستند. به عبارت دیگر، برخی از دستاوردها و شناختها هیچ ریشهی علمی یا داخلی ندارند و تنها از منابع ناچیز و سطحی نشأت میگیرند.
وز پی آن حقایق مذکور
آمد از موطن بطون به ظهور
هوش مصنوعی: به دنبال آن اشیاء واقعی و حقایق مطرح شده، از عمق و رازهای نهفته به صورت آشکار ظهور کرد.
گرچه بودند باطن اندر ذات
ظاهر ذات بود چون مرآت
هوش مصنوعی: هرچند درون وجود افراد ممکن است به شکلهای مختلف و مخفی باشد، اما آنچه که در حقیقت دیده میشود، صرفاً یک ظاهر است که مانند آینهای به نمایش گذاشته میشود.
عکس باطن نمود در ظاهر
گشت امکان وجوب را ساتر
هوش مصنوعی: ظاهر چیزها نشاندهنده حقیقت درونی آنها شده است و امکان وجود و عدم وجود را پوشانده است.
واجب از عکس صورت باطن
منصبغ شد به صبغ هر ممکن
هوش مصنوعی: ضروری است که باطن هر چیز را بر اساس ظاهری که دارد بشناسیم و آن را رنگ بزنیم به رنگ هر امکان و موجودیتی.
متعدد به پیش چشم شهود
بود واحد به ذات لیک نمود
هوش مصنوعی: در منظر شهود، اشیاء و پدیدهها بسیار و متنوع به نظر میرسند، اما در حقیقت و در ذات خود، همه به یک حقیقت واحد مرتبطاند و این تنوع تنها یک نمای ظاهری است.
ز اختلاف تنوعات ظهور
شد مراتب عوالم مشهور
هوش مصنوعی: از تنوعات و تفاوتها، مراتب و مراحل عوالم شناختهشده به وجود آمدهاند.
اولا عالم عقول و نفوس
وز پی آن مثال بس محسوس
هوش مصنوعی: اولاً، دنیای موجودات عقل و روح است و پس از آن، مثال هایی وجود دارند که به وضوح قابل درکاند.
زین عوالم باسرها اسما
نشد الا جدا جدا پیدا
هوش مصنوعی: در میان این جهانها، اجزا و نامها تنها به صورت جداگانه و مشخص قابل مشاهدهاند.
بود هر شخص شخصی از اشخاص
زین عوالم به اسم دیگر خاص
هوش مصنوعی: هر فردی از میان مردم، شخصیتی منحصر به فرد دارد که او را از دیگران متمایز میسازد.
آمد آیینه جمله کون ولی
همچو آیینه ای نکرده جلی
هوش مصنوعی: آیینه نشاندهنده همه چیز است، اما خود را به نمایش نمیگذارد و شفافیت ندارد.
ننمود اندر او به وجه کمال
صورت ذوالجلال و الافضال
هوش مصنوعی: در او هیچ نشانهای از کمال و بزرگی وجود ندارد که بتواند حکایتگر عظمت و برتریاش باشد.
زانکه بود این تفرق عددی
مانع از سر جمعی احدی
هوش مصنوعی: زیرا این اختلاف و تفرقه در تعداد، مانع از اتحاد و جمع شدن افرادی میشود.
گشت آدم جلای این مرآت
شد عیان ذات او به جمله صفات
هوش مصنوعی: انسان در ملاقات با این آینه، حقیقت وجودی خود را با همه ویژگیهایش آشکار میسازد.
مظهری گشت کلی و جامع
سر ذات و صفات ازو لامع
هوش مصنوعی: ظهوری یافت که همه جوانب و ویژگیهای ذاتش را به نمایش میگذارد.
متجلی شد اندرین مظهر
همه اسما به رنگ یکدیگر
هوش مصنوعی: در این عالم، تمام نامها و صفات الهی به گونهای تجلی یافتهاند که همه به نحوی با یکدیگر در هم آمیختهاند و جلوهگری میکنند.
شد تفاصیل کون را مجمل
بر مثال تعین اول
هوش مصنوعی: جزئیات جهان به صورت کلی و مختصر در آمدهاند، مانند تعیین ابتدایی و نخستین.
به وی این دایره مکمل شد
آخرین نقطه عین اول شد
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده است که در پایان یک دایره، به نقطه آغازین خود برمیگردیم. یعنی هر چیز در نهایت به منبع یا نقطه ابتداییاش برمیگردد و این به نوعی تکامل یا تکمیل یک فرآیند را نشان میدهد.
مصحفی گشت جامع آیات
هستی اش غایت همه غایات
هوش مصنوعی: به وجود او مانند کتابی است که تمام آیات و نشانههای هستی را در خود دارد و او هدف نهایی تمام اهداف است.