بخش ۷۷ - داوود علیه السلام با حضرت حق سبحانه در مناجات خود گفت یا رب لم خلقت الخق؟ حضرت سبحانه در جواب وی گفت کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف
گفت داوود با خدای به راز
کای مبرا ز افتقار و نیاز
چیست حکمت در آفرینش خلق
که ازان قاصر است بینش خلق
گفت بودم پر از گهر گنجی
مخفی از چشم هر گهر سنجی
خود به خود در خود آن همه گوهر
دیدمی بی توسط مظهر
خواستم کان جواهر مکنون
بنمایم ز ذات خود بیرون
تا که بیرون ازین نشیمن راز
گردد احکامشان ز هم ممتاز
همه یابند سوی هستی راه
از خود و غیر خود شوند آگاه
آفریدم گهرشناسی چند
تا گشایند ازان گهرها بند
گوهر حسن را کنند اظهار
تا شود گرم عشق را بازار
روی خوبان بداند بیارایند
عشق عشاق ازان بیفزایند
چیست آن گنج، گنج ذات خدا
وان جواهر، جواهر اسما
بود اسما نهفته اندر ذات
شد عیان از ظهور موجودات
داشت اسما جمال پنهانی
لیکن از رتبه های امکانی
شد ز یک جلوه آن جمال نهان
ظاهر اندر مظاهر امکان
هر جمال و کمال فرخنده
که بود در جهان پراکنده
پرتو آن کمال دان و جمال
بهر تفصیل رتبه اجمال
صفت علم را ببین مثلا
جلوه گر در مجالی علما
بخش ۷۶ - در بیان آنکه آدمی کل است و سایر اشیا به مثابه اجزا: آدمی چیست برزخی جامعبخش ۷۸ - اشارت به تقسیم علم به علمی که مضاف به مرتبه جمع است و به علمی که مضاف به مرتبه فرق است و علی هذاالقیاس سائرالصفات: علم حق است کامده ست پدید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت داوود با خدای به راز
کای مبرا ز افتقار و نیاز
هوش مصنوعی: داوود با خداوند به راز و نیاز پرداخت و گفت که تو از هر گونه نیاز و وابستگی مبرا هستی.
چیست حکمت در آفرینش خلق
که ازان قاصر است بینش خلق
هوش مصنوعی: آفرینش انسان و موجودات چه راز و حکمت هایی دارد که درک و فهم ما از آن بسیار محدود است.
گفت بودم پر از گهر گنجی
مخفی از چشم هر گهر سنجی
هوش مصنوعی: من گفته بودم که پر از ارزش و گنجی پنهان هستم که از چشم هر کسی که به دنبال ارزشهاست، دور مانده است.
خود به خود در خود آن همه گوهر
دیدمی بی توسط مظهر
هوش مصنوعی: به طور طبیعی و بیواسطه در درون خود، زیباییها و ارزشهای زیادی را مشاهده کردم که به وسیلهی مظهرها نمایان شدهاند.
خواستم کان جواهر مکنون
بنمایم ز ذات خود بیرون
هوش مصنوعی: خواستم گنجینه ای از ارزشهای در درونم را به دیگران نشان دهم و آن را از وجود خودم بیرون بیاورم.
تا که بیرون ازین نشیمن راز
گردد احکامشان ز هم ممتاز
هوش مصنوعی: تا زمانی که از این خانه خارج نشوی، احکامشان از یکدیگر تفکیک و روشن خواهد شد.
همه یابند سوی هستی راه
از خود و غیر خود شوند آگاه
هوش مصنوعی: همه میتوانند راهی به سوی وجود پیدا کنند و از خود و دیگران آگاهی یابند.
آفریدم گهرشناسی چند
تا گشایند ازان گهرها بند
هوش مصنوعی: من میتوانم افرادی را بیافرینم که از گرانبهاییها و نکتههای ارزشمند آگاهی پیدا کنند و آنها را برای دیگران باز کنند.
گوهر حسن را کنند اظهار
تا شود گرم عشق را بازار
هوش مصنوعی: زیبایی و خوبی را نمایان میکنند تا عشق و محبت رونق بگیرد و جان تازهای بگیرد.
روی خوبان بداند بیارایند
عشق عشاق ازان بیفزایند
هوش مصنوعی: زیباییهای خوبان باعث میشود که عشق عاشقان بیشتر و عمیقتر شود.
چیست آن گنج، گنج ذات خدا
وان جواهر، جواهر اسما
هوش مصنوعی: این جمله درباره ی گنجینهای صحبت میکند که متعلق به خداوند است و دارای ارزش و معنای عمیقتری میباشد. آن جواهرهایی که به آنها اشاره شده، به نامهای خداوند و خصوصیات او اشاره دارند که خود به نوعی گنجی بزرگ و بینظیر محسوب میشوند. این معنا به شناخت و درک عمیق از ذات و صفات الهی اشاره دارد.
بود اسما نهفته اندر ذات
شد عیان از ظهور موجودات
هوش مصنوعی: اسمهای پنهان در وجود خداوند، با ظهور موجودات به تجلی درآمدند.
داشت اسما جمال پنهانی
لیکن از رتبه های امکانی
هوش مصنوعی: او دارای زیبایی های پنهان است، اما این زیبایی ها در سطح امکانات جهانی قرار دارد.
شد ز یک جلوه آن جمال نهان
ظاهر اندر مظاهر امکان
هوش مصنوعی: از یک نور نمایشگر آن زیبایی پنهان، در جهانی که ممکن است، آشکار شد.
هر جمال و کمال فرخنده
که بود در جهان پراکنده
هوش مصنوعی: هر زیبایی و کمال خوشایندی که در دنیا وجود دارد، در جایجای آن منتشر و پخش شده است.
پرتو آن کمال دان و جمال
بهر تفصیل رتبه اجمال
هوش مصنوعی: نور آن کمال و زیبایی را بشناس، که برای توضیح مقامهای مختلف به طور کلی کافی است.
صفت علم را ببین مثلا
جلوه گر در مجالی علما
هوش مصنوعی: به ویژگی علم توجه کن، که چگونه در مجالس دانشمندان و فرزانگان خود را نشان میدهد و درخشان و نمایان میشود.