بخش ۷۵ - در بیان آنکه نشئه ملکیه ادراک این معنی نمی کرد و لهذا زبان طعن بر آدم علیه السلام گشادند و بر وی به فساد و سفلک گواهی دادند
بود بیرون ز نشئه املاک
که کنند این دقیقه را ادراک
لاجرم گاه خلقت آدم
می زدند از غرور و دعوی دم
کای خدا با مسبحیم تو را
سبحه خوانان مصلحیم چرا
ز آب و گل صورتی برانگیزی
کاید از وی فساد و خونریزی
فاضل اینجا به پیشگاه قبول
چیست حکمت ز خلقت مفضول
گل بود خار و خس چه کار آید
پیش عنقا مگس چه کار آید
علم الله آدم الأسما
کلها ای حقایق الأشیا
اسم حق پیش صاحب عرفان
نیست الا حقایق اعیان
کرد اسما تمام تعلیمش
کرد اوصاف ذات تفهیمش
بعد ازان گفت مر ملائکه را
انبئونی بهذه الأسما
همه گشتند منحرف ز غرور
همه گفتند معترف به قصور
ما علمنا وراء ما علمت
ما فهمنا خلاف ما فهمت
صنعت توست آفرینش ما
رحمت توست علم و بینش ما
هر چه ما را نموده ای دانیم
هیچ بر وی فزود نتوانیم
پس به آدم رسید بار دوم
از خدا این ندا که انبئهم
بالأسامی التی بهم ظهرت
چون ز اسرارشان بود خبرت
آدم از امر حق زبان بگشاد
شرح آن نامها یکایک داد
زانکه هست از تمامی اشیا
آدمی کل و مابقی اجزا
هر چه در جزو هست در کل هست
جزو را کوته است از کل دست
نیست در هیچ جزو کل به کمال
هست در کل جمیع اجزا حال
کل چو گردد به ذات خود دانا
همه معلوم او شود اجزا
ور شود جزو نیز مدرک خویش
ننهد پا ز دانش خود پیش
گرچه علمش به خود شود حاصل
به دگر جزوها بود جاهل
بخش ۷۴ - در بیان آنکه آدمی کمال و نقصان خود را نمی داند زیرا که او مخلوق از برای خود نیست بلکه از برای غیر خود است فالذی خلقه انما خلقه لنفسه لاله فما اعطاه الا ما یصلح ان یکون له تعالی فلو علم انه مخلوق لربه لعلم ان الله خلق الخلق علی اکمل صورة تصلح لربه اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین: آدمی را همیشه معتقد استبخش ۷۶ - در بیان آنکه آدمی کل است و سایر اشیا به مثابه اجزا: آدمی چیست برزخی جامع
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود بیرون ز نشئه املاک
که کنند این دقیقه را ادراک
هوش مصنوعی: خارج از دنیای مادی، روح من در حال پرواز است و درک این لحظه برای دیگران دشوار است.
لاجرم گاه خلقت آدم
می زدند از غرور و دعوی دم
هوش مصنوعی: به ناچار، در زمانی که آدم را خلق میکردند، از غرور و ادعا ضربههایی به او میزدند.
کای خدا با مسبحیم تو را
سبحه خوانان مصلحیم چرا
هوش مصنوعی: ای خدا، تو را با ذکر تسبیح میگوییم و در حالتی اصلاح یافته به سر میبریم، اما چرا؟
ز آب و گل صورتی برانگیزی
کاید از وی فساد و خونریزی
هوش مصنوعی: از ترکیب آب و گل، شکلی به وجود میآید که ممکن است به فساد و خونریزی دامن بزند.
فاضل اینجا به پیشگاه قبول
چیست حکمت ز خلقت مفضول
هوش مصنوعی: آیا در اینجا علم و دانایی نزد خداوند چه جایگاهی دارد، وقتی که انسانها بر اساس خلقت خود قرار دارند؟
گل بود خار و خس چه کار آید
پیش عنقا مگس چه کار آید
هوش مصنوعی: هر چیزی در جایگاه خود اهمیت دارد و ارزش آن به نسبت دیگران سنجیده میشود. گل و خار و خس هر کدام در طبیعت وظایف خاص خود را دارند، اما در برابر یک موجود بزرگتر مانند عنقا، نمیتوانند تأثیر زیادی داشته باشند. به همین ترتیب، مگس نیز در مقایسه با آن موجود، اهمیت کمتری دارد.
علم الله آدم الأسما
کلها ای حقایق الأشیا
هوش مصنوعی: خدای علم، به آدم نامهای همه چیزها را آموخت، یعنی او حقایق اشیاء را به انسان آشنا ساخت.
اسم حق پیش صاحب عرفان
نیست الا حقایق اعیان
هوش مصنوعی: در دنیای عرفان، حقیقت و ذات الهی تنها در قالب واقعیات و تجلیات موجود شناخته میشود.
کرد اسما تمام تعلیمش
کرد اوصاف ذات تفهیمش
هوش مصنوعی: او تمامی نامها را به او آموخت و ویژگیهای ذاتش را به او فهماند.
بعد ازان گفت مر ملائکه را
انبئونی بهذه الأسما
هوش مصنوعی: سپس به ملائکه گفت: «خبرم دهید درباره این نامها».
همه گشتند منحرف ز غرور
همه گفتند معترف به قصور
هوش مصنوعی: همه به خاطر غرور خود از مسیر اصلی دور شدند و حالا همه اعتراف میکنند که در اشتباه بودهاند.
ما علمنا وراء ما علمت
ما فهمنا خلاف ما فهمت
هوش مصنوعی: ما آنچه را تو دانستی نمیدانیم و آنچه را تو فهمیدی، نمیفهمیم.
صنعت توست آفرینش ما
رحمت توست علم و بینش ما
هوش مصنوعی: خلاقیت و هنر تو سبب پیدایش ماست و دانش و آگاهی ما نتیجه رحمت توست.
هر چه ما را نموده ای دانیم
هیچ بر وی فزود نتوانیم
هوش مصنوعی: هر چیزی که تو به ما یاد دادهای، ما همهاش را میدانیم و هیچ چیزی نمیتوانیم بر آن اضافه کنیم.
پس به آدم رسید بار دوم
از خدا این ندا که انبئهم
هوش مصنوعی: پس دوباره به آدم پیام از سوی خدا رسید که به آنها خبر بده.
بالأسامی التی بهم ظهرت
چون ز اسرارشان بود خبرت
هوش مصنوعی: با نامهایی که از آنها پیداست، چون از رازهایشان آگاه هستی.
آدم از امر حق زبان بگشاد
شرح آن نامها یکایک داد
هوش مصنوعی: انسان از دستور الهی سخن گفت و به تفصیل هر یک از نامها را بیان کرد.
زانکه هست از تمامی اشیا
آدمی کل و مابقی اجزا
هوش مصنوعی: چون انسان برتری دارد بر سایر موجودات، زیرا او به عنوان یک کل محسوب میشود و بقیه اشیا تنها جزئیات هستند.
هر چه در جزو هست در کل هست
جزو را کوته است از کل دست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در یک بخش وجود دارد، در کل نیز وجود دارد. اما بخش به خودی خود نمیتواند به درستی نمایانگر کل باشد.
نیست در هیچ جزو کل به کمال
هست در کل جمیع اجزا حال
هوش مصنوعی: در هیچ بخشی از کل، کمال وجود ندارد؛ اما در کل، تمامی اجزا به خوبی و به طور کامل وجود دارند.
کل چو گردد به ذات خود دانا
همه معلوم او شود اجزا
هوش مصنوعی: زمانی که هر چیزی به ماهیت اصلی خود آگاه شود، همه اجزای آن هم به خوبی شناخته خواهند شد.
ور شود جزو نیز مدرک خویش
ننهد پا ز دانش خود پیش
هوش مصنوعی: اگر کسی به جمعیت یا گروهی بپیوندد، باید به جایگاه و شخصیت خود احترام بگذارد و از دانش و آگاهی خود به درستی استفاده کند.
گرچه علمش به خود شود حاصل
به دگر جزوها بود جاهل
هوش مصنوعی: اگرچه فرد میتواند به تنهایی علمی را کسب کند، اما اگر به دیگر اجزا و جنبهها توجه نکند، در حقیقت جاهل خواهد بود.