بخش ۷۳ - حکایت بر سبیل تمثیل
دو سفیه زبان به هرزه گشای
به تعصب شدند و هرزه درای
آن یکی رو به دیگری آورد
گفت ای در نکال و خسران فرد
هر کجا در زمانه دشنامی
رفته بر لفظ خاص یا عامی
یا نرفته ست لیک می شاید
که کس از وی زبان بیالاید
همه را کردم اندر انبانی
تحفه همچو تو گران جانی
آن دگر یک زبان به هرزه گشاد
داد دشنام و ناسزا می داد
هر چه از روی بغض و کین می گفت
ناسزا گوی اولین می گفت
هست اینها همه در انبان درج
تا به کی می کنی ز انبان خرج
چون زبان را همی کنی جنبان
چیزی آور که نیست در انبان
همچنین هر چه عقل و وهم و خیال
نقش بندد ز جنس شر و وبال
اسم شاعر به عرف اهل زمان
هست بی اشتباه شامل آن
گرچه عدس برون امکان است
همه درجش درون انبان است
شاعری گرچه دلپذیرم نیست
طرفه حالی کز آن گزیرم نیست
نکته الشعیر قد یؤکل
و یذم در عرب شده ست مثل
مضرب آن مثل منم امروز
بهر خویش آن مثل زنم امروز
می کنم عیب شعر و می گویم
می زنم طعن مشک و می بویم
طعنه بر شعر هم به شعر زنم
قیمت و قدر آن بدو شکنم
چه کنم در سرشت من اینست
وز ازل سرنوشت من اینست
بهر این آفریده اند مرا
جانب این کشیده اند مرا
هر چه حق ساخت طوق گردن من
کی توانم کشید ازان گردن
بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار: شعر در نفس خویشتن بد نیستبخش ۷۴ - در بیان آنکه آدمی کمال و نقصان خود را نمی داند زیرا که او مخلوق از برای خود نیست بلکه از برای غیر خود است فالذی خلقه انما خلقه لنفسه لاله فما اعطاه الا ما یصلح ان یکون له تعالی فلو علم انه مخلوق لربه لعلم ان الله خلق الخلق علی اکمل صورة تصلح لربه اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین: آدمی را همیشه معتقد است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دو سفیه زبان به هرزه گشای
به تعصب شدند و هرزه درای
هوش مصنوعی: دو نادانی زبانشان را به بیهودهگویی باز کرده و به شدت متعصب شدند و از کلمات بیمعنا استفاده کردند.
آن یکی رو به دیگری آورد
گفت ای در نکال و خسران فرد
هوش مصنوعی: یکی به دیگری گفت: "بیدار شو و از خسارت آینده دوری کن."
هر کجا در زمانه دشنامی
رفته بر لفظ خاص یا عامی
هوش مصنوعی: هر جا که در دنیا ناسزا و بدگوییای در مورد کسی بیان شده، چه به طور خاص و چه به طور عمومی،
یا نرفته ست لیک می شاید
که کس از وی زبان بیالاید
هوش مصنوعی: شاید او هنوز نرفته باشد، اما ممکن است کسی به خاطر او صحبت کند.
همه را کردم اندر انبانی
تحفه همچو تو گران جانی
هوش مصنوعی: همه را در یک جا جمع کردهام، مانند تو که از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار هستی.
آن دگر یک زبان به هرزه گشاد
داد دشنام و ناسزا می داد
هوش مصنوعی: او زبان دیگری را به لفظ بیهوده باز کرد و به فحش و ناسزاگویی پرداخت.
هر چه از روی بغض و کین می گفت
ناسزا گوی اولین می گفت
هوش مصنوعی: هر چه به خاطر دشمنی و کینه میگفت، همان حرفهای توهینآمیز از طرف افراد اولیه هم مطرح میشد.
هست اینها همه در انبان درج
تا به کی می کنی ز انبان خرج
هوش مصنوعی: اینها همه در کیسهای جمع شدهاند، تا کی میخواهی از آن کیسه هزینه کنی؟
چون زبان را همی کنی جنبان
چیزی آور که نیست در انبان
هوش مصنوعی: وقتی که زبان را به حرکت درمیآوری و سخن میگویی، چیزی را بیان کن که در ذخیرهات وجود ندارد.
همچنین هر چه عقل و وهم و خیال
نقش بندد ز جنس شر و وبال
هوش مصنوعی: هر چیزی که عقل و فکر و خیالت به وجود میآورد، اگر از نوع شر و بدبختی باشد، به ضرر و آسیب منجر میشود.
اسم شاعر به عرف اهل زمان
هست بی اشتباه شامل آن
هوش مصنوعی: نام شاعر بهطور قطع در میان اهل زمان شناخته شده است و شامل همه آنها میشود.
گرچه عدس برون امکان است
همه درجش درون انبان است
هوش مصنوعی: هرچند که عدس ظاهراً بیرون قابل دستیابی است، اما همگی درون کیسه جمع شدهاند.
شاعری گرچه دلپذیرم نیست
طرفه حالی کز آن گزیرم نیست
هوش مصنوعی: اگرچه من شاعر خوشذوقی هستم، اما حالتی وجود دارد که نمیتوانم از آن فرار کنم.
نکته الشعیر قد یؤکل
و یذم در عرب شده ست مثل
هوش مصنوعی: مهمترین نکته این است که برخی چیزها همزمان ممکن است مفید باشند و هم مورد انتقاد قرار بگیرند. در واقع، چیزی که از نظر ظاهری خوب به نظر میرسد، ممکن است از دیدگاه دیگران مشکلاتی داشته باشد.
مضرب آن مثل منم امروز
بهر خویش آن مثل زنم امروز
هوش مصنوعی: من امروز نمونهای از آنچه هستم، حالا مانند زنی هستم برای خودم.
می کنم عیب شعر و می گویم
می زنم طعن مشک و می بویم
هوش مصنوعی: من به عیبهای شعر اشاره میکنم و در عین حال میگویم که به مشک طعنه میزنم و بو میزنم.
طعنه بر شعر هم به شعر زنم
قیمت و قدر آن بدو شکنم
هوش مصنوعی: من به شعر انتقاد میکنم و با شعر پاسخ میدهم و ارزش آن را به دو نیم میکنم.
چه کنم در سرشت من اینست
وز ازل سرنوشت من اینست
هوش مصنوعی: چه کاری از دستم برمیآید؟ این ویژگی در وجود من نهفته است و از آغاز، سرنوشت من به همین شکل رقم خورده است.
بهر این آفریده اند مرا
جانب این کشیده اند مرا
هوش مصنوعی: من را برای هدفی خلق کردهاند و به این سمت سوق دادهاند.
هر چه حق ساخت طوق گردن من
کی توانم کشید ازان گردن
هوش مصنوعی: هرچه تقدیر و سرنوشت برای من رقم زده است، چگونه میتوانم آن را از خودم دور کنم و از آن فرار کنم؟