بخش ۶۴ - در بیان معنی کلام و بیان مراتب و اقسام آن و بیان آنکه کدام قدیم است و کدام حادث و بیان آنکه کلام جمادات و نباتات از کدام قبیل است
گرچه آمد بسیط اصل کلام
باشد آن را مراتب و اقسام
هست اصل بسیط آن ز صفات
ز صفاتی که هست لازم ذات
حق تعالی حقایق اسرار
چون کند بهر قایلان اظهار
صفتی را که هست مبداء آن
کرده نامش کلام اهل لسان
پیش آن کو بود به علم علم
این کلام است متصف به قدم
باشد آری به حکم عقل سلیم
صفت ذات همچو ذات قدیم
گاهی آن بی توسط گفتار
آید اندر مراتب و اطوار
چون دلالات جمله موجودات
بر کمال صفات و وحدت ذات
گاهی اندر لباس لفظ و حروف
که مر او را قوالبند و ظروف
وین دو قسم است زانکه حرف و مقال
یا به حسن مدرک است یا به خیال
آنچه مدرک همی شود به حواس
ظاهر آمد به پیش عقل و قیاس
وانچه باشد حواس ازان قاصر
هست بر اهل کشف بس ظاهر
موطنش عالم مثال بود
آلت سمع آن خیال بود
گردد از سمع باطن آن مفهوم
سمع ظاهر بود ازان محروم
گفت و گوی فرشتگان با هم
باشد از حرف و صوت آن عالم
هر ملک را در او مثالی هست
که دهدشان در آن مقالی دست
متجسد شود در او ارواح
متروح شود در او شباح
هر چه آید فرو ز عالم جان
قالبی باشدش در آن میدان
وانچه بالا رود ز عالم گل
صورتی یابد اندر آن منزل
وحی تنزیل و رؤیت جبریل
هست احکام آن جهان بی قیل
نطق و تسبیح کز جماد و نبات
بشنوی یا ز عجم حیوانات
همه هست از خواص آن عالم
سمع و حس نیست اندر آن محرم
هر که را شد گشاده راه خیال
اندر آن عالمش دهند مجال
کانچه باشد شنیدنی شنود
رغم محجوب را بدان گرود
وانچه باشد ز دیدنی بیند
دامن از منکر دنی چیند
نسبت این جهان به آن چون است
از حد عقل و فهم بیرون است
گفت شارع کحلقت تلقی
فی فلات بعیدة الأرجا
شرح آن را کسی چه سان سنجد
نیست زانسان که در بیان گنجد
چون سخن را کشید رشته دراز
به سر رشته باید آمد باز
بود سر رشته ذکر بی ادبان
از پی عبرت ادب طلبان
بخش ۶۳ - در بیان آنکه تسبیح موجودات به لسان حال می باشد چنانکه گذشت و ارباب کشف و نظر در آن متفقند و به زبان مقال نیز می باشد چنانکه اصحاب کشف و عیان بدان قایلند و در احادیث نیز واقع است: حمد تسبیح حق بدین قانونبخش ۶۵ - در ذکر حال طایفه دیگر از بی ادبان در احکام الهی و ادب نبوی چیزها می افزایند به مقتضای طبع و هوای خویش: دیگری زان فریق گویم کیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرچه آمد بسیط اصل کلام
باشد آن را مراتب و اقسام
هوش مصنوعی: با اینکه اصل سخن ساده و واضح است، اما دارای جزئیات و انواع مختلفی میباشد.
هست اصل بسیط آن ز صفات
ز صفاتی که هست لازم ذات
هوش مصنوعی: وجود ساده و اصلی هر چیز، از ویژگیها و صفاتی که به ذات آن تعلق دارد، ناشی میشود. این صفات برای وجود آن چیز ضروری هستند.
حق تعالی حقایق اسرار
چون کند بهر قایلان اظهار
هوش مصنوعی: خداوند حقایق و اسرار را برای کسانی که به آنها ایمان دارند، آشکار میسازد.
صفتی را که هست مبداء آن
کرده نامش کلام اهل لسان
هوش مصنوعی: هر صفت و ویژگی که وجود دارد، به واسطهی سخن و زبان به آن نام و عنوان داده شده است.
پیش آن کو بود به علم علم
این کلام است متصف به قدم
هوش مصنوعی: در حضور کسی که به دانش و علم دست یافته، این حرف به ویژگی قدیم و جاودانگی نسبت داده میشود.
باشد آری به حکم عقل سلیم
صفت ذات همچو ذات قدیم
هوش مصنوعی: میتوان گفت که به نظر میرسد طبق منطق صحیح، ویژگیهای وجودی باید همچون ذات اصلی و قدیم باشد.
گاهی آن بی توسط گفتار
آید اندر مراتب و اطوار
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، شخصی بدون واسطه و از طریق سخن گفتن به مراحل و حالتهای مختلفی میرسد.
چون دلالات جمله موجودات
بر کمال صفات و وحدت ذات
هوش مصنوعی: تمام نشانهها و علامتهای موجودات نشاندهندهی کمال صفات و یگانگی ذات هستند.
گاهی اندر لباس لفظ و حروف
که مر او را قوالبند و ظروف
هوش مصنوعی: هر از گاهی کلمات و حرفها به شکلی در میآیند که او را در قالبها و ظرفهایی محصور میکنند.
وین دو قسم است زانکه حرف و مقال
یا به حسن مدرک است یا به خیال
هوش مصنوعی: این دو نوع وجود دارد، زیرا گفتار و سخن یا به زیبایی فهمیده میشود یا به تخیل وابسته است.
آنچه مدرک همی شود به حواس
ظاهر آمد به پیش عقل و قیاس
هوش مصنوعی: هر چیزی که از طریق حواس پنجگانه قابل شناخت باشد، در برابر عقل و reasoning قرار میگیرد.
وانچه باشد حواس ازان قاصر
هست بر اهل کشف بس ظاهر
هوش مصنوعی: هر چیزی که از حواس ما فراتر باشد، برای اهل بصیرت و کشف کاملاً آشکار است.
موطنش عالم مثال بود
آلت سمع آن خیال بود
هوش مصنوعی: مکانی که او در آن زندگی میکند، دنیای خیالی و مثالی است و ابزاری که میتواند آن را بشنود، خود خیال است.
گردد از سمع باطن آن مفهوم
سمع ظاهر بود ازان محروم
هوش مصنوعی: پیام این بیت این است که باطن و درون انسان میتواند درک عمیقتری از مفاهیم را ارائه دهد، در حالی که شنیدن ساده و ظاهری ممکن است انسان را از دریافت این درک عمیق محروم کند. به عبارت دیگر، برای فهم واقعی و عمیق، باید به احساسات و درون خود رجوع کرد و تنها به آنچه که به صورت ظاهری شنیده میشود اکتفا نکرد.
گفت و گوی فرشتگان با هم
باشد از حرف و صوت آن عالم
هوش مصنوعی: فرشتگان با یکدیگر گفت و گو میکنند و صدای صحبتهایشان هم متعلق به دنیای معنوی است.
هر ملک را در او مثالی هست
که دهدشان در آن مقالی دست
هوش مصنوعی: هر موجودی در خودش نمونهای دارد که میتواند به واسطه آن دربارهٔ خود یا ویژگیهایش صحبت کند و معرفی شود.
متجسد شود در او ارواح
متروح شود در او شباح
هوش مصنوعی: در او روحها به نمایش درمیآیند و شباهتها در او ظهور میکنند.
هر چه آید فرو ز عالم جان
قالبی باشدش در آن میدان
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دنیای روح خارج میشود، در قالبی خاص در آن میدان وجود دارد.
وانچه بالا رود ز عالم گل
صورتی یابد اندر آن منزل
هوش مصنوعی: هر چیزی که از این جهان برخیزد، در آن دنیا شکلی زیبا و دلنشین خواهد یافت.
وحی تنزیل و رؤیت جبریل
هست احکام آن جهان بی قیل
هوش مصنوعی: وحی و بهدست آوردن معارف الهی از سوی جبریل برای انسانها بهوجود آمده است و این احکام و قوانین جهان دیگری بدون هیچ گونه بحث و جدلی به ما رسیدهاند.
نطق و تسبیح کز جماد و نبات
بشنوی یا ز عجم حیوانات
هوش مصنوعی: اگر صدای سخن گفتن و ذکر گویی موجودات بیجان و گیاهان را بشنوی، یا از حیوانات عجم (غیر ایرانی) هم بشنوی، به چه معناست؟
همه هست از خواص آن عالم
سمع و حس نیست اندر آن محرم
هوش مصنوعی: همه چیز از ویژگیهای آن جهان است و نمیتوان با شنیدنیها و حس کردنیها به آن دست یافت.
هر که را شد گشاده راه خیال
اندر آن عالمش دهند مجال
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیای خیال و اندیشهاش باز باشد و جا برای خوابها و آرزوهایش داشته باشد، به او فرصت میدهند تا در آن عالم سفر کند و به خواستههایش برسد.
کانچه باشد شنیدنی شنود
رغم محجوب را بدان گرود
هوش مصنوعی: هر آنچه که شنیدنی است، شنیده میشود، حتی اگر کسی در پس پرده باشد و محجوب گردد.
وانچه باشد ز دیدنی بیند
دامن از منکر دنی چیند
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دیدن به وجود میآید، دامن خود را از زشتیهای دنیا میگیرد.
نسبت این جهان به آن چون است
از حد عقل و فهم بیرون است
هوش مصنوعی: این جهان نسبت به آن جهان به گونهای است که درک و فهم آن از حد عقل فراتر است.
گفت شارع کحلقت تلقی
فی فلات بعیدة الأرجا
هوش مصنوعی: گفت شارع، خلق را به دوردست هایی که ناشناخته و پر از راز و رمز است، سوق دهید.
شرح آن را کسی چه سان سنجد
نیست زانسان که در بیان گنجد
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند به درستی عمق احساسات و تجربیات فردی را درک کند؛ تنها خود فرد میداند که چه چیزی در دلش میگذرد و بیان آن برای دیگران دشوار است.
چون سخن را کشید رشته دراز
به سر رشته باید آمد باز
هوش مصنوعی: وقتی که بحث و گفتوگو به طول میانجامد، باید دوباره به نکتهی اصلی و شروع آن برگردیم.
بود سر رشته ذکر بی ادبان
از پی عبرت ادب طلبان
هوش مصنوعی: ترسیم و بیان ویژگیهای افرادی که در جستجوی عبرت و آموزش هستند، گاهی از جانب کسانی که به آداب و اصول توجه ندارند، تحت تأثیر قرار میگیرد. این افراد، بدون احترام به معنای واقعی ذکر و یادآوری، فقط به دنبال یادآوری هستند و آموزههای واقعی را نمیفهمند.