گنجور

بخش ۶ - در نعت سیدالمرسلین و خاتم النبیین علیه من الصلوات الفضلها و من التحیات اکلمها

جامی از گفتگو ببند زبان
هیچ سودی ندیده چند زیان
پای کش در گلیم گوشه خویش
دست بگشا به کسب توشه خویش
شیوه گوشه گیری از سر گیر
گوشه دامن پیمبر گیر
روی دل در بقای سرمد باش
نقد جان زیر پای احمد باش
قایدالخلق بالهدی والعون
شاه لولاک ما خلقت الکون
نقد یثرب سلاله بطحا
امی لوح خوان ما اوحی
فیض ام الکتاب پروردش
لقب امی خدای ازان کردش
لوح تعلیم ناگرفته به بر
همه ز اسرار لوح داده خبر
قلم و لوح بودش اندر مشت
زان نفرسودش از قلم انگشت
آنکه شوق قمر کند چو قلم
به قلم گر نبرد دست چه غم
از گنه شست دفتر همه پاک
ورقی گر سیه نکرد چه باک
بر خط اوست انس و جان را سر
گر نخواند خطی ازان چه خطر
داشت از در دهانش درجی پر
واندر آن درج درج سی و دو در
بود عقد صحیح لیک در آن
کسری افکند سنگ بدگهران
بود نعلش سهیل رخشنده
سنگ را رنگ لعل بخشنده
چون سهیلش رفیق سنگ آمد
سنگ در دم عقیق رنگ آمد
سنگکی کم ز مهره تسبیح
در کفش سبحه خوان به لفظ فصیح
وان فصیحان دل سیه چون سنگ
در خموشی ز نعت او یکرنگ
معده سنگین نخواست چون ز طعام
بر شکم سنگ بسته داشت مدام
نه که او بود کان نقد وجود
کان بی سنگ چون تواند بود
شرح خلقش که خلق از آن عاجز
کی کما ینبغی توان هرگز
محمدت چون بلانهایه ز حق
یافت شد نام او ازان مشتق
می نماید به چشم عقل سلیم
حرف هایش عیان میان دو میم
چون رخ حور کز کناره آن
گشته پیدا دو گوشواره آن
یا دو حلقه ز عنبرین مویش
آشکار از دو جانب رویش
دال آن کز همه فرود نشست
دل بنازش گرفته بر سر دست
آمد «الحمد» اول قرآن
پس «الف لام میم » از پی آن
یعنی الحمد را بخوان اول
ساز الف لام از و به میم بدل
تا که حاصل شود بدین تبدیل
نام او در بدایت تنزیل
چون شد این نام آن خجسته اثر
می دهد ذلک الکتاب خبر
که مسمای اوست فی الواقع
مظهر کل و نسخه جامع
ثبت در وی به لون بی لونی
کلمات الهی و کونی
جان او موج خیز علم و یقین
سر لاریب فیه اینست این
بود هم بحر مکرمت هم کان
گوهرش کان خلقه القرآن
قم فانذر حدیث قامت او
قاستقم شرح استقامت او
صبح رویش ز والضحی اوضح
منشرح صدرش از الم نشرح
کحل ما زاغ سرمه بصرش
ما طغی وصف پاکی نظرش
پایه ارتقاش ثم دنا
ذروه اعتلاش او ادنی
جعبه تیر ما رمیت کفش
چشم تنگ سیه دلان هدفش
رانده بالا ز همت والا
رخش اسری بعبده لیلا
وصف خلق کسی که قرآن است
خلق را نعت او چه امکان است
لاجرم معترف به عجز و قصور
می فرستم تحیتی از دور
لست اهدی سوی الصلاة الیه
یا مفیض الوجود صل علیه
و علی اله و اصحابه
وارثی علمه و آدابه

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جامی از گفتگو ببند زبان
هیچ سودی ندیده چند زیان
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره می‌شود که وقتی انسان از گفتگو و گفت‌وگو کردن خودداری کند، هیچ نفعی عایدش نمی‌شود و در عوض، ممکن است به سبب همین سکوت و عدم ارتباط، آسیب‌هایی هم ببیند. به عبارت دیگر، اگر به جای حرف زدن و ارتباط با دیگران، سکوت اختیار کنیم، نه تنها به سودی نخواهیم رسید بلکه ممکن است به زیان‌هایی نیز دچار شویم.
پای کش در گلیم گوشه خویش
دست بگشا به کسب توشه خویش
هوش مصنوعی: در کار و زندگی، تلاش کن و زحمتی که داری را دنبال کن. برای خودت و آینده‌ات به جمع‌آوری استفاده‌ها و موفقیت‌ها بپرداز.
شیوه گوشه گیری از سر گیر
گوشه دامن پیمبر گیر
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آرامش و دوری از شلوغی‌ها، از سادگی و روش‌های معنوی بهره ببر و به محبت و آموزه‌های پیامبر(ص) تمسک جوی.
روی دل در بقای سرمد باش
نقد جان زیر پای احمد باش
هوش مصنوعی: در دل خود به جاودانگی و ماندگاری اهمیت بده و جان خود را فدای محبت و ارادت به احمد قرار بده.
قایدالخلق بالهدی والعون
شاه لولاک ما خلقت الکون
هوش مصنوعی: با هدایت و یاری تو، موجودات به راه راست هدایت می‌شوند. اگر تو نبودهای، آفرینش نیز وجود نداشت.
نقد یثرب سلاله بطحا
امی لوح خوان ما اوحی
هوش مصنوعی: نقد یثرب به معنی ارزش و ثروت شهر یثرب است که به نسل و خاندان بطحا (خاندان پیامبر اسلام) نسبت داده می‌شود. واژه «لوح خوان» به کسی اشاره دارد که الهاماتی را از سوی خداوند دریافت می‌کند. در اینجا به ارتباط معنوی و الهی بین یثرب و خاندان پیامبر اشاره شده است.
فیض ام الکتاب پروردش
لقب امی خدای ازان کردش
هوش مصنوعی: خداوند به این کتاب بزرگ، که بهترین کتاب‌هاست، نعمت عطا کرد و به پیامبرش که از نظر تحصیلات در سطح عادی بود، لقب "امی" داد.
لوح تعلیم ناگرفته به بر
همه ز اسرار لوح داده خبر
هوش مصنوعی: کسی که دانش و آگاهی ندارد، نمی‌تواند به رازهای مهمی که در اسناد و یادداشت‌ها وجود دارد دسترسی پیدا کند.
قلم و لوح بودش اندر مشت
زان نفرسودش از قلم انگشت
هوش مصنوعی: قلم و لوح در دست او بود و هیچ چیزی نمی‌توانست آن را از بین ببرد یا تحت تاثیر قرار دهد.
آنکه شوق قمر کند چو قلم
به قلم گر نبرد دست چه غم
هوش مصنوعی: کسی که میل و رغبت به ماه دارد، اگر نتواند با دست چیزی را بنویسد، نباید ناراحت شود.
از گنه شست دفتر همه پاک
ورقی گر سیه نکرد چه باک
هوش مصنوعی: اگر همه گناهان خود را پاک کنی، اشکالی ندارد اگر یک ورق سیاه هم داشته باشی.
بر خط اوست انس و جان را سر
گر نخواند خطی ازان چه خطر
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که در خط او (یعنی نوشته یا کلام او) روح و احساسات انسان وجود دارد و او با عمق و زیبایی کلامش، افراد را به خود جذب می‌کند. هر خطی که از او نوشته شود، نمی‌تواند خطر و آسیبی وارد کند. به بیان دیگر، کلام و نوشته‌های او آن‌قدر ارزشمند و پر معناست که انسان‌ها با جان و دل به آن گوش می‌دهند و از آن بهره‌مند می‌شوند.
داشت از در دهانش درجی پر
واندر آن درج درج سی و دو در
هوش مصنوعی: او از دهنش نگینی زیبا و درخشانی داشت که بر آن نگین سی و دو دانه درخشان حک شده بود.
بود عقد صحیح لیک در آن
کسری افکند سنگ بدگهران
هوش مصنوعی: عقد و قرارداد درست و صحیحی وجود داشت، اما در آن، نقصی به وجود آمد که باعث ایجاد مشکلاتی از سوی افراد بدجنس شد.
بود نعلش سهیل رخشنده
سنگ را رنگ لعل بخشنده
هوش مصنوعی: نعل او مانند ستاره سهیل، درخشنده و زیباست و سنگ را به رنگ لعل تغییر می‌دهد.
چون سهیلش رفیق سنگ آمد
سنگ در دم عقیق رنگ آمد
هوش مصنوعی: وقتی ستاره‌ای درخشان به نام سهیل به دوستی با سنگ می‌پیوندد، رنگ سنگ مانند عقیق زیبا و دل‌نواز می‌شود.
سنگکی کم ز مهره تسبیح
در کفش سبحه خوان به لفظ فصیح
هوش مصنوعی: سنگی کم از دانه‌های تسبیح در دستان کسی که با زبان فصیح ذکر می‌گوید، نیست.
وان فصیحان دل سیه چون سنگ
در خموشی ز نعت او یکرنگ
هوش مصنوعی: دل‌های سیاه مانند سنگ در سکوتشان، وقتی به وصف او می‌رسند، یکدست و یکنواخت می‌شوند.
معده سنگین نخواست چون ز طعام
بر شکم سنگ بسته داشت مدام
هوش مصنوعی: معده سنگین نمی‌خواست زیرا همیشه بر اثر خوردن غذا سنگینی را احساس می‌کرد.
نه که او بود کان نقد وجود
کان بی سنگ چون تواند بود
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که وجود واقعی و ارزشمند چیزی است که بدون نقص و عیب است. اگر چیزی عیب داشته باشد، نمی‌تواند به عنوان اصل و حقیقت شناخته شود. بنابراین، وجود خالص و بدون نقص، همانند سنگی قیمتی است که هیچگونه شکستگی و ضعفی ندارد.
شرح خلقش که خلق از آن عاجز
کی کما ینبغی توان هرگز
هوش مصنوعی: شرح ویژگی‌های او را که هیچ‌کس نمی‌تواند به درستی بیان کند، زیرا هرگز نمی‌توان به اندازه‌ای که شایسته اوست، از او سخن گفت.
محمدت چون بلانهایه ز حق
یافت شد نام او ازان مشتق
هوش مصنوعی: محمد، چون بلندی‌های روحانی است که از حقیقت سرچشمه می‌گیرد و نامش از آن نور نشأت گرفته است.
می نماید به چشم عقل سلیم
حرف هایش عیان میان دو میم
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که درک درست و واضحی از سخنان او فقط با تفکر عمیق و دوراندیشی ممکن است. سخنانش در میان دو حرف میم، که می‌تواند به معانی مختلف اشاره داشته باشد، به روشنی قابل مشاهده هستند.
چون رخ حور کز کناره آن
گشته پیدا دو گوشواره آن
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلنشین آن دختر همچون رخ حوری نمایان شده و برآمدگی‌های گوشواره‌اش به خوبی دیده می‌شود.
یا دو حلقه ز عنبرین مویش
آشکار از دو جانب رویش
هوش مصنوعی: یا دو دسته از موی خوشبو و عطرآگین او از دو سمت چهره‌اش نمایان است.
دال آن کز همه فرود نشست
دل بنازش گرفته بر سر دست
هوش مصنوعی: دل به عشق کسی دل خوش کرده که از بین همه، برگزیده‌ترین و نازپرورده‌ترین است و اکنون آن دل بر روی دست‌ها قرار گرفته و به نمایش گذاشته شده است.
آمد «الحمد» اول قرآن
پس «الف لام میم » از پی آن
هوش مصنوعی: «الحمد» اولین کلمه‌ای است که در قرآن آمده و بعد از آن «الف لام میم» قرار دارد.
یعنی الحمد را بخوان اول
ساز الف لام از و به میم بدل
هوش مصنوعی: در آغاز، نام خدا را با زبان جاری کن و به تدریج از حروف "الف" و "لام" آغاز کرده و به "میم" تبدیل شو.
تا که حاصل شود بدین تبدیل
نام او در بدایت تنزیل
هوش مصنوعی: تا زمانی که به این طریق نتیجه‌ای به دست آید و نام او در آغاز فروفرستادن روشن شود.
چون شد این نام آن خجسته اثر
می دهد ذلک الکتاب خبر
هوش مصنوعی: وقتی که این نام به این تأثیر خوشایند رسید، این کتاب خبر می‌دهد.
که مسمای اوست فی الواقع
مظهر کل و نسخه جامع
هوش مصنوعی: او در حقیقت مظهر کامل همه چیز است و نمونه‌ای جامع از آنها به شمار می‌آید.
ثبت در وی به لون بی لونی
کلمات الهی و کونی
هوش مصنوعی: در او، کلمات الهی و جهانی به شکل نادیدنی و نامشخصی نقش بسته است.
جان او موج خیز علم و یقین
سر لاریب فیه اینست این
هوش مصنوعی: روح او همچون موجی از علم و یقین است و در این موضوع هیچ شکی وجود ندارد.
بود هم بحر مکرمت هم کان
گوهرش کان خلقه القرآن
هوش مصنوعی: در این بیت به عظمتی از دریای کرامت اشاره شده است که مانند گوهرهایش، ویژگی‌های برتری دارد و این ویژگی‌ها با خلق قرآن مرتبط است. به طور کلی، پیام این بیت بیانگر بزرگی و ارزشی است که در کرامت و مروت نهفته است.
قم فانذر حدیث قامت او
قاستقم شرح استقامت او
هوش مصنوعی: برو و از داستان قامت او بگو، زیرا تفسیر استقامت او در این ماجرا نهفته است.
صبح رویش ز والضحی اوضح
منشرح صدرش از الم نشرح
هوش مصنوعی: صبح از چهره‌اش روشن‌تر است و دلش از شادی گسترده‌تر و آرام‌تر.
کحل ما زاغ سرمه بصرش
ما طغی وصف پاکی نظرش
هوش مصنوعی: چشم‌های ما با سرمه‌ی سیاه زاغ تزیین شده، اما پاکی نگاه او باعث طغیان وصف آن می‌شود.
پایه ارتقاش ثم دنا
ذروه اعتلاش او ادنی
هوش مصنوعی: پایه‌گذاری پیشرفتت، سپس به اوج بلندی‌ات نزدیک شو یا اینکه به پایین‌تر از آن برو.
جعبه تیر ما رمیت کفش
چشم تنگ سیه دلان هدفش
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی بیان می‌شود که تیرهای ما مانند جعبه‌ای از تیر و کمان، به درون دل‌های تنگ و سیاه افرادی که از نظر روحی و احساسی محدود هستند، نشانه می‌روند. به نوعی می‌توان گفت که این تیرها به سمت افرادی پرتاب می‌شوند که در دید و احساس خود دچار تنگنا و محدودیت هستند.
رانده بالا ز همت والا
رخش اسری بعبده لیلا
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش و اراده‌ی بزرگ، اسب زیبایی از عشق لیلا به اوج رسیده است.
وصف خلق کسی که قرآن است
خلق را نعت او چه امکان است
هوش مصنوعی: وصف کردن صفات کسی که خود قرآن است، کار آسانی نیست.
لاجرم معترف به عجز و قصور
می فرستم تحیتی از دور
هوش مصنوعی: بنابراین به ناچار اعتراف می‌کنم که توانایی و کارایی‌ام محدود است و از دور سلامی به شما می‌فرستم.
لست اهدی سوی الصلاة الیه
یا مفیض الوجود صل علیه
هوش مصنوعی: من به سوی نماز به تو می‌گرایم، ای منبع وجود، بر او درود فرست.
و علی اله و اصحابه
وارثی علمه و آدابه
هوش مصنوعی: امام علی (ع) و یارانش، دانش و ویژگی‌های او را به ارث برده‌اند.

حاشیه ها

1398/01/13 18:04
مجتبی آموزگار

در بیت
قم فانذر حدیث قامت او
قاستقم شرح استقامت او
"فاستقم" صحیح است