بخش ۴۰ - در بیان جواب از سؤالی که چون بنده مختار در اختیار خود مجبور باشد اختیار وی به جبر راجع شود پس حکمت تکلیف وی به اوامر و نواهی چه باشد
گر تو گویی چو بنده مامور
هست در اختیار خود مجبور
اختیارش به جبر شد راجع
وان بود امر و نهی را مانع
کس نگوید به سنگ کز لب بام
چون بیفتی مکن به خاک مقام
یا ز پستی هوای بالا کن
از بن کوه بر سرش جا کن
کس نگوید به آب کز تگ چاه
مطلب بی رسن به بالا راه
یا چو دلو از رسن شود پاره
به تگ چه رود دگر باره
گویمت نکته ای به وجه صواب
که شود زین سؤال صعب جواب
حق چو تعیین جمله اعیان کرد
صفت هر یکی دگرسان کرد
ساخت احوالشان به هم مربوط
شد یکی شرط و دیگری مشروط
خوردن نان نهاد شرط شبع
خوف و امید شرط زهد و ورع
بهر آن کرد امر و نهی عباد
تا شود ظاهر انقیاد و عناد
زاید از انقیاد حب و رضا
وز خلاف و عناد سؤ قضا
زید را گرنه نهی بودی و امر
در ادای زکات و خوردن خمر
کی شدی پیش غایب و حاضر
انقیاد و عناد او ظاهر
زان چشیدی عواید درجات
زین کشیدی شداید درکات
زان پدید آمدی صفات جمال
زین هویدا شدی نعوت جلال
ور نه در دست زید نبود کار
نیست در فعل و ترک آن مختار
اختیاری چنانک هر چه خدا
خواست کارد ز فعل و ترک بجا
او تواند خلاف آن کردن
غیر آن را به ظاهر آوردن
بود پیش از وجود ما شیطان
در میان فرشتگان پنهان
بود از جنس جن و لعنت او
مستجن بود در جبلت او
تا نشد امر اسجدوا صادر
نشد آن سر مستجن ظاهر
بس بود امر و نهی شرط ظهور
فعل ها را ز بنده مامور
نی پی آنکه بنده را در دست
اختیار تمام و کامل هست
بخش ۳۹ - در بیان آنکه در کلام سابق مذکور شد منافی اثبات اختیار آدمی نیست و در تحقیق معنی اختیار و جبر: نبرد فعل را چه خیر و چه شربخش ۴۱ - حکایت بر سبیل تمثیل: داشت پور سبکتگین دو غلام
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر تو گویی چو بنده مامور
هست در اختیار خود مجبور
هوش مصنوعی: اگر تو بگویی که مثل یک بنده هستم که طبق دستورات عمل میکنم، در واقع در شرایطی قرار دارم که نمیتوانم آزادانه انتخاب کنم و مجبور به پیروی از آن دستورات هستم.
اختیارش به جبر شد راجع
وان بود امر و نهی را مانع
هوش مصنوعی: اختیار او به اجبار تبدیل شده و دیگر توانایی تصمیمگیری ندارد؛ اینجا قوانین و دستورات مانع از اختیار فرد شدهاند.
کس نگوید به سنگ کز لب بام
چون بیفتی مکن به خاک مقام
هوش مصنوعی: هیچکس نمیگوید به سنگ، چون از لب بام بیفتی، مقام و جایگاه خود را به خاک نگذار.
یا ز پستی هوای بالا کن
از بن کوه بر سرش جا کن
هوش مصنوعی: از زیر کوه به سوی بالا برو و برای خودت در بالای آن جا و مکانی بساز.
کس نگوید به آب کز تگ چاه
مطلب بی رسن به بالا راه
هوش مصنوعی: هیچکس نمیگوید که از چاه عمیق میتوان بدون ریسمان و ابزار به بالا رفت.
یا چو دلو از رسن شود پاره
به تگ چه رود دگر باره
هوش مصنوعی: اگر بند دلو پاره شود، دیگر نمیتواند آب را به سادگی بکشد و باید به دنبال راه جدیدی باشد.
گویمت نکته ای به وجه صواب
که شود زین سؤال صعب جواب
هوش مصنوعی: میخواهم نکتهای را به درستی به تو بگویم تا به این سؤال دشوار پاسخ دهم.
حق چو تعیین جمله اعیان کرد
صفت هر یکی دگرسان کرد
هوش مصنوعی: زمانی که حق همه موجودات را مشخص کرد، ویژگی هر یک را به شکل متفاوتی قرار داد.
ساخت احوالشان به هم مربوط
شد یکی شرط و دیگری مشروط
هوش مصنوعی: احوال این دو نفر به هم گره خورده است؛ یکی نیازمند چیزی است و دیگری باید آن را فراهم کند.
خوردن نان نهاد شرط شبع
خوف و امید شرط زهد و ورع
هوش مصنوعی: نان خوردن به انسان حالت شبانهروزی از ترس و امید میدهد و همینطور شرط تقوا و پرهیزگاری را فراهم میکند.
بهر آن کرد امر و نهی عباد
تا شود ظاهر انقیاد و عناد
هوش مصنوعی: برای این که اطاعت و سرکشی بندگان آشکار شود، فرماندهی و نهی مشخص شده است.
زاید از انقیاد حب و رضا
وز خلاف و عناد سؤ قضا
هوش مصنوعی: محبت و رضایت باعث به وجود آمدن خوبیها میشود، اما مخالفت و دشمنی عواقب بدی را به همراه دارد.
زید را گرنه نهی بودی و امر
در ادای زکات و خوردن خمر
هوش مصنوعی: اگر زید از انجام واجباتی مانند پرداخت زکات و پرهیز از نوشیدن مشروبات الکلی نهی شده باشد، در این صورت، او به راحتی میتواند در این امور عمل نکند.
کی شدی پیش غایب و حاضر
انقیاد و عناد او ظاهر
هوش مصنوعی: کی پیش موجود و ناپیدا خود را تسلیم و سرکشی نشان دادهای؟
زان چشیدی عواید درجات
زین کشیدی شداید درکات
هوش مصنوعی: از آن چشمان، پاداش و کارهایی که انجام دادهای را میچشیدی و از آن کشیدنیها و تلخیها، تجربههایی را به دست آوردی.
زان پدید آمدی صفات جمال
زین هویدا شدی نعوت جلال
هوش مصنوعی: از آنجا که تو جلوهای از زیباییها هستی، صفات زیبا و نیکوی تو نمایان شده و نشانههای عظمت تو پیداست.
ور نه در دست زید نبود کار
نیست در فعل و ترک آن مختار
هوش مصنوعی: اگر به خداوند متکی نباشی، هیچ کاری در دست تو نیست و در عمل و ترک آن، اختیار واقعی نخواهی داشت.
اختیاری چنانک هر چه خدا
خواست کارد ز فعل و ترک بجا
هوش مصنوعی: یعنی انسان آزادی دارد تا هر کاری که خدا بخواهد را انجام دهد یا انجام ندهد.
او تواند خلاف آن کردن
غیر آن را به ظاهر آوردن
هوش مصنوعی: او میتواند بر خلاف آنچه نمایان است، کاری متفاوت انجام دهد.
بود پیش از وجود ما شیطان
در میان فرشتگان پنهان
هوش مصنوعی: قبل از اینکه ما به وجود بیاییم، شیطان در میان فرشتگان به صورت مخفی حضور داشت.
بود از جنس جن و لعنت او
مستجن بود در جبلت او
هوش مصنوعی: این فرد از نوعی دیگر است و به طوری ساخته شده که به چیزهای زشت و ناپسند اختصاص دارد. در واقع، ذات او به گونهای است که از جاهایی ناخواسته و ناپاک نشأت میگیرد.
تا نشد امر اسجدوا صادر
نشد آن سر مستجن ظاهر
هوش مصنوعی: تا زمانی که فرمان سجده صادر نشود، آن راز پنهان آشکار نمیشود.
بس بود امر و نهی شرط ظهور
فعل ها را ز بنده مامور
هوش مصنوعی: بس کردن دستورها و نهیها، نشانهای از ظهور کارها و اعمال از فرد مامور است.
نی پی آنکه بنده را در دست
اختیار تمام و کامل هست
هوش مصنوعی: من از این که اختیار کاملی در دست بندهام، خوشحال و راضیم.