گنجور

بخش ۳ - در بیان آنکه حقیقت حضرت حق سبحانه و تعالی هستی ساذج است و وجود مطلق

دوربینان بارگاه الست
بیش ازین پی نبرده اند که هست
ذات پاکش ز چونی و چندی
هستی ساده از نشانمندی
در مکین و مکان چه فوق و چه تحت
وحدتی ساذج است و هستی بحت
وحدتی گشته کثرتش طاری
در همه ساری از همه عاری
از حدود تعلقات برون
وز قیود تعینات مصون
نه به دام قیود صید شده
نه به اطلاق نیز قید شده
هم مقید خود است و هم مطلق
گه ز باطل نموده گاه از حق
قید او سازوار با اطلاق
زهرش آمیزگار با تریاق
اوست مغز جهان جهان همه پوست
خود چه مغز و چه پوست چون همه اوست
بود کل جهان در او مستور
کرد در کل به ذات خویش ظهور
کل در او عین اوست او در کل
عین کل همچو آب اندر گل
آب در گل گل است و گل در آب
عین آب این دقیقه را دریاب
برتر است این سخن ز درک فهوم
کی شود درک جز به ترک رسوم
نرسد کس بدین به بوالهوسی
بگذر از اسم و رسم تا برسی
عقل بگذار کان عقیله توست
دانه مکر و دام حیله توست
عقل جز وی درین نشیمن کسب
بهر آداب بندگیست فحسب
به دلیل علیل و فکر سقیم
کی شناسد صفات و ذات قدیم
بوریا باف اگر چه بشکافد
مو به صنعت حریر چون بافد؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوربینان بارگاه الست
بیش ازین پی نبرده اند که هست
هوش مصنوعی: نگهبانان و مراقبان درگاه هستی، درک بیشتری از حقیقت وجود ندارند و از آنچه هست، فراتر نرفته‌اند.
ذات پاکش ز چونی و چندی
هستی ساده از نشانمندی
هوش مصنوعی: وجود پاک او فراتر از هر گونه و کم و زیادی است و نشان دادن او به سادگی غیرممکن است.
در مکین و مکان چه فوق و چه تحت
وحدتی ساذج است و هستی بحت
هوش مصنوعی: در هر جا و هر مکانی، چه بالاتر و چه پایین‌تر، وجود یک پیوستگی ساده و واقعی وجود دارد که هستی را به شکل خالصی نشان می‌دهد.
وحدتی گشته کثرتش طاری
در همه ساری از همه عاری
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دنیای تنوع و گوناگونی، یک نوع وحدت و یکپارچگی وجود دارد که بر همه چیز حاکم است، بدون اینکه از هیچ چیز خاصی تأثیر بپذیرد یا وابسته به آن باشد.
از حدود تعلقات برون
وز قیود تعینات مصون
هوش مصنوعی: از مرزهای وابستگی‌ها خارج شو و از محدودیت‌های مشخصات محافظت کن.
نه به دام قیود صید شده
نه به اطلاق نیز قید شده
هوش مصنوعی: نه به دام محدودیت‌ها گرفتار شده‌ام و نه به آزادی مطلق، همچنان در وضعیتی بی‌قید و شرط هستم.
هم مقید خود است و هم مطلق
گه ز باطل نموده گاه از حق
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که یک شخص هم به اصول و قواعد خود پایبند است و هم در برخی از مواقع از این اصول خارج می‌شود؛ گاهی اوقات به سمت باطل می‌رود و گاهی دیگر به سمت حق.
قید او سازوار با اطلاق
زهرش آمیزگار با تریاق
هوش مصنوعی: مرز و محدودیتی که برای او تعیین شده، با عناصری که ویژگی‌های متضادی دارند ترکیب شده است؛ زهر و درمان در کنار یکدیگر وجود دارند.
اوست مغز جهان جهان همه پوست
خود چه مغز و چه پوست چون همه اوست
هوش مصنوعی: او همان essence و جوهر وجود جهان است و همه چیز در جهان تنها لایه‌ای ظاهری از اوست. چه مغز و چه پوست، هر دو از او نشأت می‌گیرند، زیرا همه چیز در نهایت به یک منبع برمی‌گردد.
بود کل جهان در او مستور
کرد در کل به ذات خویش ظهور
هوش مصنوعی: جهان همه چیز در وجود او پنهان است و او در تمامی ابعاد خود را نشان می‌دهد.
کل در او عین اوست او در کل
عین کل همچو آب اندر گل
هوش مصنوعی: تمامی وجود در او جمع شده و او در تمامیت خود، سرمایه وجود است؛ مانند آبی که در گل نهفته است.
آب در گل گل است و گل در آب
عین آب این دقیقه را دریاب
هوش مصنوعی: آب در گل و گل در آب است. لحظه‌ای از این تعادل و پیوند را درک کن.
برتر است این سخن ز درک فهوم
کی شود درک جز به ترک رسوم
هوش مصنوعی: این سخن از درک و فهم بالاتری برخوردار است؛ فهم واقعی تنها با کنار گذاشتن عادات و رسم‌های عادی به دست می‌آید.
نرسد کس بدین به بوالهوسی
بگذر از اسم و رسم تا برسی
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به آرزوهای خود برسد، نباید به شهرت و نام و نشان توجه کند و باید از آنها بگذرد.
عقل بگذار کان عقیله توست
دانه مکر و دام حیله توست
هوش مصنوعی: عقل خود را به کار بگیر، زیرا که نه تنها فکر و خرد توست بلکه وسیله‌ای است برای شناسایی ترفندها و نیرنگ‌ها.
عقل جز وی درین نشیمن کسب
بهر آداب بندگیست فحسب
هوش مصنوعی: عقل انسانی فقط برای یادگیری آداب بندگی و احترام به خداوند در این دنیا به کار می‌رود.
به دلیل علیل و فکر سقیم
کی شناسد صفات و ذات قدیم
هوش مصنوعی: به خاطر بیماری و تفکر نادرست، کسی نمی‌تواند صفات و ذات ازلی و جاودانی را بشناسد.
بوریا باف اگر چه بشکافد
مو به صنعت حریر چون بافد؟
هوش مصنوعی: اگر چه بافنده بوریا مو را با دقت و هنر به حریر تبدیل کند، اما ارزش کار او وقتی مشخص می‌شود که ببیند در نهایت چه چیزی بافته است.