گنجور

بخش ۱۵۶ - تمام شدن انشاء قصیده فرزدق در مدح امام زین العابدین رضی الله عنه و غضب کردن هشام بر فرزدق و حبس کردن وی

چون هشام آن قصیده غرا
که فرزدق همی نمود انشا
کرد از آغاز تا به آخر گوش
خونش اندر رگ از غضب زد جوش
بر فرزدق گرفت حالی دق
همچو بر مرغ بینوا عقعق
ساخت در چشم شامیان خوارش
حبس فرمود بهر آن کارش
اگرش چشم راستین بودی
راست کردار و راست دین بودی
دست بیداد و ظلم نگشادی
جای آن حبس خلعتش دادی
ای بسا راست بین که شد مبدل
از حسد حس او و شد احول
آنکه احول بود ز اول کار
چون شود حالش از حسد هشدار
آفت دیده حسد رمد است
رمد دیده خرد حسد است
از حسد دیده خرد شد کور
وز رمد دیده حسد بی نور
جان حاسد ز داغ غم فرسود
وز غم آسوده خاطر محسود
دایما از طبیعت فاسد
بر خدا معترض بود حاسد
که چنان مال یا منال چرا
مر فلان را همی دهد نه مرا
گر بدانم نمی کند خوشدل
کاش ازو نیز سازدش زایل
حسدالمرء یأکل الحسنات
و ان اعتاد کسبها سنوات
نکشد از شر شرر هیزم
آن ضرر کز حسد کشد مردم
آن حسد خاصه کاهل نفس و هوا
می برند از گزیدگان خدا
جای اینان مقر قرب و وصال
جای آنان جحیم بعد و نکال
ز آسمان مه همی دهد پرتو
بر زمین سگ همی زند عوعو
ز آسمان خور همی درخشد فاش
بر زمین کور می شود خفاش
بخش ۱۵۵ - هشام بن عبدالملک در طواف کعبه بود هر چند خواست که حجرالاسود را استلام کند به واسطه ازدحام طایفان میسرش نشد به جانبی بنشست و مردم را نظاره می کرد. ناگاه حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین بن علی رضی الله عنهم حاضر شد و به طواف خانه اشتغال نمود چون به حجرالاسود رسید همه مردمان به یک جانب شدند تا نقبیل حجرالاسود کرد یکی از اعیان شام که همراه هشام بود پرسید که این چه کس است؟ هشام گفت نمی شناسم از ترس آنکه مبادا اهل شام به وی رغبت نمایند. فرزدق شاعر آنجا حاضر بود گفت من می شناسمش و در جواب سائل قصیده ای انشا کرد بیست بیت کما بیش در تعریف و تمدیح امام زین العابدین رضی الله عنه: پور عبدالملک به نام هشامبخش ۱۵۷ - خبر یافتن زین العابدین از مدیح فرزدق و دوازده هزار درم فرستادن برای وی و گفتن فرزدق که من اشعار بسیار گفته بودم و مدایح دروغ آورده این ابیات بهر کفارت بعضی از آنها گفتم برای خدای عز و جل و دوستی فرزندان رسول الله صلی الله علیه و سلم: قصه مدح بوفراس رشید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون هشام آن قصیده غرا
که فرزدق همی نمود انشا
هوش مصنوعی: وقتی هشام آن شعر زیبا را که فرزدق می‌سرود، نوشت.
کرد از آغاز تا به آخر گوش
خونش اندر رگ از غضب زد جوش
هوش مصنوعی: از آغاز تا پایان، خشم او مانند خونی در رگ‌هایش جوش می‌زند.
بر فرزدق گرفت حالی دق
همچو بر مرغ بینوا عقعق
هوش مصنوعی: فرزدق به شدت احساس ناراحتی و ناامیدی کرد، درست مانند پرنده‌ی بیچاره‌ای که در تنگنای بدی قرار دارد و به سختی جیک‌جیک می‌کند.
ساخت در چشم شامیان خوارش
حبس فرمود بهر آن کارش
هوش مصنوعی: در چشم شام، خوار و ذلیلش ساخت و به خاطر آن کارش او را در زندان انداخت.
اگرش چشم راستین بودی
راست کردار و راست دین بودی
هوش مصنوعی: اگر واقعی و درست بین بودی، در عین حال باید رفتار و ایمانت نیز درست و صحیح می‌بود.
دست بیداد و ظلم نگشادی
جای آن حبس خلعتش دادی
هوش مصنوعی: دست ظلم نتوانست جایی برای او باز کند، و به جای آن در زندان، لباسش را به او داده‌ای.
ای بسا راست بین که شد مبدل
از حسد حس او و شد احول
هوش مصنوعی: برخی هستند که به دلیل حسادت، دیدگاه و حس خوب خود را تغییر می‌دهند و به جایی می‌رسند که توانایی درک و بینش درست را از دست می‌دهند.
آنکه احول بود ز اول کار
چون شود حالش از حسد هشدار
هوش مصنوعی: کسی که از ابتدا در کارش ناتوان و نا آماده بوده، چگونه می‌تواند در حالتی از حسادتی که دارد، به خوبی و درستی عمل کند؟
آفت دیده حسد رمد است
رمد دیده خرد حسد است
هوش مصنوعی: حسادت باعث آزار و آسیب به فرد می‌شود و فرد حکیم نیز در برابر حسادت می‌تواند دچار مشکل شود.
از حسد دیده خرد شد کور
وز رمد دیده حسد بی نور
هوش مصنوعی: چشم حسود به خاطر حسادت کور می‌شود و از نورانی بودن دور می‌افتد.
جان حاسد ز داغ غم فرسود
وز غم آسوده خاطر محسود
هوش مصنوعی: دل حسود از درد اندوه خسته شده و کسی که مورد حسد قرار گرفته، از غم رهایی یافته است.
دایما از طبیعت فاسد
بر خدا معترض بود حاسد
هوش مصنوعی: همیشه شخص حسود از فساد طبیعت به خدا شکایت می‌کرد.
که چنان مال یا منال چرا
مر فلان را همی دهد نه مرا
هوش مصنوعی: چرا مال و ثروت به او داده می‌شود و به من داده نمی‌شود؟
گر بدانم نمی کند خوشدل
کاش ازو نیز سازدش زایل
هوش مصنوعی: اگر بدانم که او خوشحال نمی‌شود، ای کاش که هیچ نشانه‌ای از شادی او باقی نماند.
حسدالمرء یأکل الحسنات
و ان اعتاد کسبها سنوات
هوش مصنوعی: حسادت آدم‌ها، حتی اگر سال‌ها تلاش کرده باشند تا خوبی‌ها و کارهای نیک به دست آورند، می‌تواند نتایج مثبت آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد و از بین ببرد.
نکشد از شر شرر هیزم
آن ضرر کز حسد کشد مردم
هوش مصنوعی: آتش چوب نمی‌تواند به اندازه‌ی آسیبی که حسادت مردم می‌زند، ضرر برساند.
آن حسد خاصه کاهل نفس و هوا
می برند از گزیدگان خدا
هوش مصنوعی: حسد، به ویژه حسد ناشی از ناتوانی و تمایلات نفسانی، انسان را از افرادی که خداوند آنها را برگزیده، دور می‌سازد.
جای اینان مقر قرب و وصال
جای آنان جحیم بعد و نکال
هوش مصنوعی: جایی که این افراد حضور دارند، مکان نزدیکی و ارتباط با محبوب است، در حالی که برای آنان عاقبت سخت و عذاب دردناکی در انتظار خواهد بود.
ز آسمان مه همی دهد پرتو
بر زمین سگ همی زند عوعو
هوش مصنوعی: ماه از آسمان نور خود را بر زمین می‌تاباند و در این میان، سگی شروع به پارس کردن می‌کند.
ز آسمان خور همی درخشد فاش
بر زمین کور می شود خفاش
هوش مصنوعی: از آسمان، خورشید به روشنی می‌تابد و بر زمین، خفاش که معمولاً در تاریکی زندگی می‌کند، به خاطر نور، نمی‌تواند ببیند و دچار گیجی می‌شود.