گنجور

بخش ۱۵۵ - هشام بن عبدالملک در طواف کعبه بود هر چند خواست که حجرالاسود را استلام کند به واسطه ازدحام طایفان میسرش نشد به جانبی بنشست و مردم را نظاره می کرد. ناگاه حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین بن علی رضی الله عنهم حاضر شد و به طواف خانه اشتغال نمود چون به حجرالاسود رسید همه مردمان به یک جانب شدند تا نقبیل حجرالاسود کرد یکی از اعیان شام که همراه هشام بود پرسید که این چه کس است؟ هشام گفت نمی شناسم از ترس آنکه مبادا اهل شام به وی رغبت نمایند. فرزدق شاعر آنجا حاضر بود گفت من می شناسمش و در جواب سائل قصیده ای انشا کرد بیست بیت کما بیش در تعریف و تمدیح امام زین العابدین رضی الله عنه

پور عبدالملک به نام هشام
در حرم بود با اهالی شام
می زد اندر طواف کعبه قدم
لیکن از ازدحام اهل حرم
استلام حجر ندادش دست
بهره نظاره گوشه ای بنشست
ناگهان نخبه نبی و ولی
زین عباد بن حسین علی
در کسای بها و حله نور
بر حریم حرم فکند عبور
هر طرف می گذشت بهر طواف
در صف خلق می فتاد شکاف
زد قدم بهر استلام حجر
گشت خالی ز خلق راه و گذر
شامیی کرد از هشام سؤال
کیست این با چنین جمال و جلال
از جهالت در آن تعلل کرد
وز شناساییش تجاهل کرد
گفت نشناسمش ندانم کیست
مدنی یا یمانی یا مکی ست
بوفراس آن سخنور نادر
بود در جمع شامیان حاضر
گفت من می شناسمش نیکو
زو چه پرسی به سوی من کن رو
آن کس است این که مکه و بطحا
زمزم و بوقبیس و خیف و منا
حرم و حل و بیت و رکن و حطیم
نادوان و مقام ابراهیم
مروه مسعی صفا حجر عرفات
طیبه و کوفه کربلا و فرات
هر یک آمد به قدر او عارف
بر علو مقام او واقف
قرة العین سیدالشهداست
غنچه شاخ دوحه زهراست
میوه باغ احمد مختار
لاله راغ حیدر کرار
چون کند جای در میان قریش
رود از فخر بر زبان قریش
که بدین سرور ستوده شیم
به نهایت رسید فضل و کرم
ذروه عزت است منزل او
حامل دولت است محمل او
از چنین عز و دولت ظاهر
هم عرب هم عجم بود قاصر
جد او را به مسند تمکین
خاتم الانبیاست نقش نگین
لایح از روی او فروغ هدی
فایح از خوی او شمیم وفا
طلعتش آفتاب روز افروز
روشنایی فزای و ظلمت سوز
جد او مصدر هدایت حق
از چنان مصدری شده مشتق
از حیا نایدش پسندیده
که گشاید به روی کس دیده
خلق ازو نیز دیده خوابانند
کز مهابت نگاه نتوانند
نیست بی سبقت تبسم او
خلق را طاقت تکلم او
در عرب در عجم بود مشهور
کو مدنش مغفل مغرور
همه عالم گرفت پرتو خور
گر ضریری ندید ازان چه ضرر
شد بلند آفتاب بر افلاک
بوم اگر زان نیافت بهره چه باک
بر نکو سیرتان و بدکاران
دست او ابر موهبت باران
فیض آن ابر بر همه عالم
گر بریزد همی نگردد کم
هست ازان معشر بلند آیین
که گذشتند ز اوج علیین
حب ایشان دلیل صدق و وفاق
بعض ایشان نشان کفر و نفاق
قربشان پایه علو و جلال
بعدشان مایه عتو و ضلال
گر شمارند اهل تقوا را
طالبان رضای مولا را
اندر آن قوم مقتدا باشند
واندر آن خیل پیشوا باشند
گر بپرسد ز آسمان بالفرض
سائلی من خیار اهل الارض
بر زبان کواکب و انجم
هیچ لفظی نیاید الاهم
هم غیوث الندی اذا وهبوا
هم لیوث الثری اذا نهبوا
ذکرشان سابق است در افواه
بر همه خلق بعد ذکرالله
سر هر نامه را رواج فزای
نام ایشانست بعد نام خدای
ختم هر نظم و نثر را الحق
باشد از یمن نامشن رونق

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پور عبدالملک به نام هشام
در حرم بود با اهالی شام
هوش مصنوعی: پسر عبدالملک به نام هشام در حرم با مردم شام حضور داشت.
می زد اندر طواف کعبه قدم
لیکن از ازدحام اهل حرم
هوش مصنوعی: او در حال طواف کعبه بود، اما به خاطر شلوغی زائران نتوانست به راحتی قدم بردارد.
استلام حجر ندادش دست
بهره نظاره گوشه ای بنشست
هوش مصنوعی: او از دستانش به کنار حجرالاسود دست نزد و تنها گوشه‌ای نشسته و به تماشا پرداخت.
ناگهان نخبه نبی و ولی
زین عباد بن حسین علی
هوش مصنوعی: ناگهان شخصیت برتر و بزرگ فرستاده خدا و ولی از جانب عباد بن حسین علی ظهور کرد.
در کسای بها و حله نور
بر حریم حرم فکند عبور
هوش مصنوعی: نور بر حریم حرم می‌تابد و به زیبایی و شکوه آن افزوده است، در حالی که در لباس عطر و زیور، جلوه‌گری می‌کند.
هر طرف می گذشت بهر طواف
در صف خلق می فتاد شکاف
هوش مصنوعی: هر جا که می‌گذشت، به دور خود را احاطه می‌کرد و در میان صف مردم، جایی برایش خالی می‌شد.
زد قدم بهر استلام حجر
گشت خالی ز خلق راه و گذر
هوش مصنوعی: با قدم‌هایش به سمت حجر شتافت و در آن لحظه، راه و گذر از حضور افراد خالی شد.
شامیی کرد از هشام سؤال
کیست این با چنین جمال و جلال
هوش مصنوعی: شخصی از هشام پرسید این کیست که با این زیبایی و عظمت خود در میان ما حضور دارد؟
از جهالت در آن تعلل کرد
وز شناساییش تجاهل کرد
هوش مصنوعی: او به دلیل نادانی‌اش در فهم چیزها تأخیر کرد و از آگاهی نسبت به آن چیز خود را کنار کشید و تجاهل کرد.
گفت نشناسمش ندانم کیست
مدنی یا یمانی یا مکی ست
هوش مصنوعی: گفت که او را نمی‌شناسم و نمی‌دانم که اهل کجا است؛ آیا از مدینه است، از یمن است یا اهل مکه است.
بوفراس آن سخنور نادر
بود در جمع شامیان حاضر
هوش مصنوعی: بوفرا، آن سخنران بی‌نظیر، در میان مردم شام حاضر بود.
گفت من می شناسمش نیکو
زو چه پرسی به سوی من کن رو
هوش مصنوعی: او گفت: من او را به خوبی می‌شناسم، پس چرا از من در مورد او می‌پرسی؟ به سمت من بیا و با خود او صحبت کن.
آن کس است این که مکه و بطحا
زمزم و بوقبیس و خیف و منا
هوش مصنوعی: این شخص، همان کسی است که مکان‌های مقدس مکه، زمین بطحا، چشمه زمزم، محل بوقبیس، خیف و منا به او تعلق دارد.
حرم و حل و بیت و رکن و حطیم
نادوان و مقام ابراهیم
هوش مصنوعی: مکان‌های مقدس و مهمی مانند حرم، محل‌های عبادت و نقاط ویژه‌ای که در تاریخ و فرهنگ دینی اهمیت دارند، ذکر شده‌اند. این مکان‌ها شامل کعبه و جایگاه ابراهیم در مکه هستند که در نظر مسلمانان ارزش بالایی دارند.
مروه مسعی صفا حجر عرفات
طیبه و کوفه کربلا و فرات
هوش مصنوعی: مروه و صفا، دو مکان مقدس در مناسک حج هستند. سنگ سیاه در عرفات، مکانی پاک و شریف است. کوفه، جایی است که کربلا در آن قرار دارد و فرات، نام دریا یا رودی است که در این مناطق جریان دارد.
هر یک آمد به قدر او عارف
بر علو مقام او واقف
هوش مصنوعی: هر کسی به اندازه‌ی شناخت خود از مقام بلند او آگاه است.
قرة العین سیدالشهداست
غنچه شاخ دوحه زهراست
هوش مصنوعی: سیدالشهدا (امام حسین) چشمنواز و دلنشین است و غنچه‌ای است که از شاخسار درخت زهرا (مادر بزرگوارش) برآمده.
میوه باغ احمد مختار
لاله راغ حیدر کرار
هوش مصنوعی: میوه‌ های باغ احمد مختار، همچون لاله‌ هایی هستند که در سرزمین حیدر کرار (علی علیه‌السلام) شکفته‌اند.
چون کند جای در میان قریش
رود از فخر بر زبان قریش
هوش مصنوعی: وقتی کسی از میان قریش به مقام و جایگاهی دست پیدا کند، باعث می‌شود که قریش به این فرد افتخار کند و درباره‌اش سخن بگویند.
که بدین سرور ستوده شیم
به نهایت رسید فضل و کرم
هوش مصنوعی: به این شادی بزرگ که به آن می‌بالیم، نیکی و بخشش به اوج خود رسیده است.
ذروه عزت است منزل او
حامل دولت است محمل او
هوش مصنوعی: او به اوج عظمت و مقام رسیده است و دارای قدرت و ثروت بالایی می‌باشد.
از چنین عز و دولت ظاهر
هم عرب هم عجم بود قاصر
هوش مصنوعی: از این همه عظمت و قدرتی که ظاهراً وجود دارد، هم عرب و هم عجم از درک و فهم آن ناتوانند.
جد او را به مسند تمکین
خاتم الانبیاست نقش نگین
هوش مصنوعی: جد او، که به مقام و جایگاه بالایی دست یافته، نشانگر عظمت و ارادت به خاتم انبیا است که در نقش نگینش نمایان است.
لایح از روی او فروغ هدی
فایح از خوی او شمیم وفا
هوش مصنوعی: نور و زیبایی که از چهره او می‌تابد، مثل هدایت و روشنی است و عطر و بوی وفا که از شخصیت او می‌آید، دلنشین و دل‌چسب است.
طلعتش آفتاب روز افروز
روشنایی فزای و ظلمت سوز
هوش مصنوعی: چهره‌اش مانند آفتاب است که روز را روشن می‌کند و نور بیشتری به وجود می‌آورد و تاریکی را می‌سوزاند.
جد او مصدر هدایت حق
از چنان مصدری شده مشتق
هوش مصنوعی: جد او منبع راهنمایی و هدایت حق است و از چنین منبعی به وجود آمده و مشتق شده است.
از حیا نایدش پسندیده
که گشاید به روی کس دیده
هوش مصنوعی: به دلیل حیا و شرم، او نمی‌تواند به کسی نگاه کند و چشمانش را به روی هیچ‌کس باز کند.
خلق ازو نیز دیده خوابانند
کز مهابت نگاه نتوانند
هوش مصنوعی: مردم به خاطر عظمت و جذابیت او، خود را در خواب به‌سر می‌برند، زیرا نمی‌توانند به چشمان او نگاه کنند.
نیست بی سبقت تبسم او
خلق را طاقت تکلم او
هوش مصنوعی: تأثیر خنده‌ی او بر دیگران چنان قوی است که هیچ‌کس نمی‌تواند از صحبت کردن درباره‌اش خودداری کند.
در عرب در عجم بود مشهور
کو مدنش مغفل مغرور
هوش مصنوعی: در عرب، فردی مشهور بود که در سرزمین عجم زندگی می‌کرد و به سبب سادگی و حماقتش، به عنوان فردی مغرور شناخته می‌شد.
همه عالم گرفت پرتو خور
گر ضریری ندید ازان چه ضرر
هوش مصنوعی: اگر همه جهان نور خورشید را دریافت کرده، اما اگر انسانی نابینا باشد، نمی‌تواند از آن نور بهره‌مند شود.
شد بلند آفتاب بر افلاک
بوم اگر زان نیافت بهره چه باک
هوش مصنوعی: وقتی آفتاب در آسمان بلند می‌شود، اگر ما نتوانیم از آن نور و گرما بهره‌مند شویم، دیگر چه اهمیتی دارد؟
بر نکو سیرتان و بدکاران
دست او ابر موهبت باران
هوش مصنوعی: چشم‌دوختن به خوبی‌ها و نیکی‌ها، و به خوبی به افراد نیکوکار و بدکاران برخورد می‌شود. در حقیقت، خداوند مانند ابر، نعمت و برکت را بر نیکوکاران می‌باراند.
فیض آن ابر بر همه عالم
گر بریزد همی نگردد کم
هوش مصنوعی: اگر برکات آن ابر بر همه جهان ببارد، هیچ چیز از آن کاسته نخواهد شد.
هست ازان معشر بلند آیین
که گذشتند ز اوج علیین
هوش مصنوعی: از آن گروه بزرگ و با وقار افرادی هستند که به مراتب عالی دست یافته‌اند و از اوج آن بلندی‌ها گذر کرده‌اند.
حب ایشان دلیل صدق و وفاق
بعض ایشان نشان کفر و نفاق
هوش مصنوعی: محبت به آن‌ها نشانه صداقت و همدلی است، در حالی که محبت برخی از آن‌ها نمایانگر کفر و نفاق است.
قربشان پایه علو و جلال
بعدشان مایه عتو و ضلال
هوش مصنوعی: نزدیکی به آنها موجب بلند مرتبه شدن و عظمت می‌شود و فاصله گرفتن از آنها، منجر به سرکشی و گمراهی خواهد شد.
گر شمارند اهل تقوا را
طالبان رضای مولا را
هوش مصنوعی: اگر اهل تقوا و کسانی که به دنبال رضایت پروردگار هستند را بشمارند،
اندر آن قوم مقتدا باشند
واندر آن خیل پیشوا باشند
هوش مصنوعی: در آن گروه، رهبران و پیشوایانی وجود دارند که دیگران به آن‌ها اقتدا می‌کنند و از آن‌ها پیروی می‌نمایند.
گر بپرسد ز آسمان بالفرض
سائلی من خیار اهل الارض
هوش مصنوعی: اگر کسی از آسمان بپرسد، فرضاً، من بهترین انتخاب اهل زمین هستم.
بر زبان کواکب و انجم
هیچ لفظی نیاید الاهم
هوش مصنوعی: هیچ کلمه‌ای از زبان ستاره‌ها و آسمان‌ها بیان نمی‌شود جز آنچه که باید بیان شود.
هم غیوث الندی اذا وهبوا
هم لیوث الثری اذا نهبوا
هوش مصنوعی: آن‌ها همچون ابرهای باران‌زا هستند که هنگامی که می‌بخشند، دل‌ها را از محبت سیراب می‌کنند و همچنین مانند شیرهای میدان جنگ هستند که در زمان نیاز، با شجاعت و قدرت به دفاع می‌پردازند.
ذکرشان سابق است در افواه
بر همه خلق بعد ذکرالله
هوش مصنوعی: نام و یاد آنها پیش از این در بین مردم معروف است و پس از یاد خداوند، بیشتر بر زبان‌ها جاری می‌شود.
سر هر نامه را رواج فزای
نام ایشانست بعد نام خدای
هوش مصنوعی: هر نامه‌ای که نوشته می‌شود، با ذکر نام آن‌ها آغاز می‌شود و این نام پس از نام خداوند قرار می‌گیرد.
ختم هر نظم و نثر را الحق
باشد از یمن نامشن رونق
هوش مصنوعی: ختم هر شعر و نثر باید با نام مشن باشد، زیرا به واقعیت و رونق می‌افزاید.

حاشیه ها

مطلع قصیده جناب فرزدق چنین است:
هذا الذی تَعِرفُ البَطحاءُ وَطأتَهُ
والبَیتُ یَعرِفُهُ والحِلُّ والحَرَمُ

1398/04/28 07:06
شهریار مشکین

بیت 3 مصراع دوّم: بهرِ
بیت 14 مصراع دوّم: ناودان
بیت 30 مصراع دوّم: مدانَش
بیت 34 مصراع دوّم: گر بریزد نَمی، نگردد کم
بیت 36 مصراع دوّم: بُغض
بیت آخر مصراع دوّم: نامشان

1401/08/30 12:10
حفیظ احمدی

با سلام و خسته نباشید!

بنده متاسفانه در خواندن بیت های عربی این قصیده مشکل دارم، یعنی هم خواندنشان را بلد نیستم و هم معتای شان را نمیدانم.

از دوستان گنجور کسی هست کمکم کند؟ لطفا؟!

با سپاس

حفیظ از افغانستان 

1402/11/15 03:02
میر نور الدین علوی

بیت عربی (بیت 42):

 

هُم غُیوثُ النَّدی إذا وَهَبوا

هُم لُیوثُ الثَّری إذا نَهَبوا

 

ترجمه:

آنانند ابران بارانی به هنگام بخشش

آنانند شیران بیشه به هنگام یورش

1402/11/15 02:02
میر نور الدین علوی

بیت 19

 

چون کند جای در میان قریش

شود از فخر، تَرْ زبانِ قریش

1402/11/15 03:02
میر نور الدین علوی

بیت عربی (بیت 42):

 

هُم غُیوثُ النَّدی إذا وَهَبوا

هُم لُیوثُ الثَّری إذا نَهَبوا

 

ترجمه:

آنانند ابران بارانی به هنگام بخشش

آنانند شیران بیشه به هنگام یورش