بخش ۱۵۴ - قال رسول الله صلی الله علیه و سلم احثواالتراب فی وجوه المداحین: کذا فی صحیح المسلم رحمة الله علیه و فیه ایضا مدح رجل عند النبی صلی الله علیه و سلم. قال صلی الله علیه و سلم: ویحک قطعت عنق صاحبک
گوش بر مدح مدح گو کم نه
بلکه احث التراب فی وجهه
مدح گوی تو در برابر تو
خاک ادبار ریخت بر سر تو
هر چه بر تو ز نفس شورانگیز
ریخت بردار و بر رخ او ریز
پیش خیر بشر نکو سیری
کرد روزی ستایش دگری
گفت ویحک قطعت عنق اخیک
ساختی روز روشنش تاریک
مدحت یار خویش بگزیدی
گردن یار خویش ببریدی
گرچه کردی بلند مقدارش
کشتی از تیغ عجب و پندارش
جان قدسی که جسم خاک وی است
عجب و پندار وی هلاک وی است
باشد او را در این سپنج سرای
زندگانی و زندگی به خدای
از خدا چون به خود شود محجوب
صدمت مرگ بر وی آرد کوب
ظاهرا گرچه زنده اش خوانی
باطنا مرده است تا دانی
انما الناس کلهم موتی
نیست جز اهل علم مستثنی
لیک علمی که باشدت قائد
که بدان سوی حق شوی عائد
پرده از دیده تو بردارد
جز حقیقت به دیده نگذارد
بردت زین حیات حس امید
زنده ای سازدت به حق جاوید
نایدت پیش چشم ذوق و شهود
غیر حق قدیم و حی ودود
همه را ظل ذات او بینی
جلوه گاه صفات او بینی
چون به ذات و صفات خود نگری
پی به آن ذات و آن صفات بری
گر کسی گویدت ثنا و مدیح
به بیان بدیع و لفظ فصیح
گرچه بر تو ز وی شود واقع
دانی آن را ز حق به حق راجع
نخوت و کبر بر تو ره نزند
آفت عجب گرد تو نتند
ور تو هم لب به نطق بگشایی
که کسی را به مدح بستایی
مدح تو حمد حق بود یکسر
لیک ظاهر به صورت مظهر
نبود باعث تو حرص و طمع
از پی دفع جوع و جذب شبع
بر چنین مادح و چنین ممدوح
کند این مدح فتح باب فتوح
همچو مدح ابوفراس شهیر
به فرزدق بر صغیر و کبیر
بر امامی که عابدین را زین
بود اعنی علی سلیل حسین
بخش ۱۵۳ - قصه روستایی که درازگوش پیر لنگ پشت ریش به بازار خر فروشان برد، دلال فریاد برداشت که کی می خرد خری جوان روان تندرست، روستایی چون آن بشنید باور داشت و از فروختن درازگوش پشیمان شد: پاسخش داد کای سلیم القلببخش ۱۵۵ - هشام بن عبدالملک در طواف کعبه بود هر چند خواست که حجرالاسود را استلام کند به واسطه ازدحام طایفان میسرش نشد به جانبی بنشست و مردم را نظاره می کرد. ناگاه حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین بن علی رضی الله عنهم حاضر شد و به طواف خانه اشتغال نمود چون به حجرالاسود رسید همه مردمان به یک جانب شدند تا نقبیل حجرالاسود کرد یکی از اعیان شام که همراه هشام بود پرسید که این چه کس است؟ هشام گفت نمی شناسم از ترس آنکه مبادا اهل شام به وی رغبت نمایند. فرزدق شاعر آنجا حاضر بود گفت من می شناسمش و در جواب سائل قصیده ای انشا کرد بیست بیت کما بیش در تعریف و تمدیح امام زین العابدین رضی الله عنه: پور عبدالملک به نام هشام
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گوش بر مدح مدح گو کم نه
بلکه احث التراب فی وجهه
هوش مصنوعی: به جای اینکه به ستایش و تمجید دیگران گوش دهی، بهتر است با نگاهی انتقادی به واقعیتهای اطراف توجه کنی و افرادی که فقط به خاطر ظاهرشان احترام میگیرند را مورد سنجش قرار دهی.
مدح گوی تو در برابر تو
خاک ادبار ریخت بر سر تو
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو، در مقایسه با تو، مانند خاک و اندوهی است که بر سر تو ریخته شده است.
هر چه بر تو ز نفس شورانگیز
ریخت بردار و بر رخ او ریز
هوش مصنوعی: هر چیزی که از روح پرشور و جذاب او به تو منتقل میشود، برداشت کن و بر چهرهاش بریز.
پیش خیر بشر نکو سیری
کرد روزی ستایش دگری
هوش مصنوعی: روزی، فردی برای خیر و نیکی انسانها تلاش کرد و مورد ستایش و تحسین قرار گرفت.
گفت ویحک قطعت عنق اخیک
ساختی روز روشنش تاریک
هوش مصنوعی: به تو میگویم که تو با کارهای خود، برادرت را به شدت آسیب زدی و زندگی او را در روز روشن به سیاهی کشاندی.
مدحت یار خویش بگزیدی
گردن یار خویش ببریدی
هوش مصنوعی: مدح و ستایش محبوب خود را برگزیدی و از او جدا شدی.
گرچه کردی بلند مقدارش
کشتی از تیغ عجب و پندارش
هوش مصنوعی: اگرچه او را بزرگ و باارزش کردی، اما تحت تأثیر حیرت و تصوراتش قرار گرفتهای.
جان قدسی که جسم خاک وی است
عجب و پندار وی هلاک وی است
هوش مصنوعی: روح پاک و مقدس او در وجودی خاکی و مادی است و این تصور و وابستگی او به این جسم دنیوی، موجب آسیبپذیری و سقوط او میشود.
باشد او را در این سپنج سرای
زندگانی و زندگی به خدای
هوش مصنوعی: او را در این خانه زشت زندگی قرار داده و زندگی را به خدا واگذار کرده است.
از خدا چون به خود شود محجوب
صدمت مرگ بر وی آرد کوب
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به خاطر خودخواهیها و غرور از خدا دور شود، مرگ به سراغ او میآید و او را در میکوبد.
ظاهرا گرچه زنده اش خوانی
باطنا مرده است تا دانی
هوش مصنوعی: به ظاهر ممکن است کسی را زنده و سرحال ببینی، اما در حقیقت او از نظر روحی و باطنی مرده است. این موضوع به تو یادآوری میکند که آنچه در ظاهر نمایان است، همیشه نشاندهندهی وضعیت واقعی فرد نیست.
انما الناس کلهم موتی
نیست جز اهل علم مستثنی
هوش مصنوعی: همه مردم به نوعی مانند مرده هستند، فقط افرادی که علم دارند، مستثنی هستند.
لیک علمی که باشدت قائد
که بدان سوی حق شوی عائد
هوش مصنوعی: اما دانشی که تو را به راهنمایی میرساند، آن علمی است که به سمت حق هدایتت کند.
پرده از دیده تو بردارد
جز حقیقت به دیده نگذارد
هوش مصنوعی: حجاب از چشمانت برمیدارد و فقط حقیقت را به تو نشان میدهد.
بردت زین حیات حس امید
زنده ای سازدت به حق جاوید
هوش مصنوعی: از زندگی به تو امیدی داده میشود که در حقیقت تو را جاودانه میسازد.
نایدت پیش چشم ذوق و شهود
غیر حق قدیم و حی ودود
هوش مصنوعی: هرگز نباید چیز دیگری جز وجود قدیم و ماندگار حق در ذهن و قلب تو جلوه کند و دیده شود.
همه را ظل ذات او بینی
جلوه گاه صفات او بینی
هوش مصنوعی: همه چیز را در سایهی وجود او مشاهده میکنی و نشانههای صفات او را در آن مییابی.
چون به ذات و صفات خود نگری
پی به آن ذات و آن صفات بری
هوش مصنوعی: وقتی به ویژگیها و خصائص خود دقت میکنی، به حقیقت و ماهیت واقعی خود پی میبری.
گر کسی گویدت ثنا و مدیح
به بیان بدیع و لفظ فصیح
هوش مصنوعی: اگر کسی دربارهات ستایش کند و به طرز زیبا و با کلام شیوا صحبت کند،
گرچه بر تو ز وی شود واقع
دانی آن را ز حق به حق راجع
هوش مصنوعی: هرچند ممکن است که حقیقتی که درباره تو مطرح میشود، به نظر واقعی برسد، اما باید بدانی که آن حقیقت در نهایت به حق و واقعیت اصلی برمیگردد.
نخوت و کبر بر تو ره نزند
آفت عجب گرد تو نتند
هوش مصنوعی: غرور و خودبزرگبینی نمیتواند به تو نزدیک شود و عجب و خودپسندی به دور تو نخواهد چرخید.
ور تو هم لب به نطق بگشایی
که کسی را به مدح بستایی
هوش مصنوعی: اگر تو هم زبان به صحبت باز کنی و کسی را تحسین کنی،
مدح تو حمد حق بود یکسر
لیک ظاهر به صورت مظهر
هوش مصنوعی: ستایش و تمجید از تو، در واقع ستایش خداوند است به طور کامل، اما آنچه که به چشم میآید، تنها نمایشی از آن حقیقت است.
نبود باعث تو حرص و طمع
از پی دفع جوع و جذب شبع
هوش مصنوعی: از آنجا که تو نیستی، حرص و طمع برای دور کردن گرسنگی و جذب سیری در من وجود ندارد.
بر چنین مادح و چنین ممدوح
کند این مدح فتح باب فتوح
هوش مصنوعی: مدح و ستایش این شخص و ویژگیهای او، باعث گشایش و آغاز پیروزیهای بیشتری میشود.
همچو مدح ابوفراس شهیر
به فرزدق بر صغیر و کبیر
هوش مصنوعی: شاعر به ستایش و تمجید از ابوفراس، شاعر معروف، اشاره کرده و میگوید که این مدح هم به بزرگترها تعلق دارد و هم به کوچکترها.
بر امامی که عابدین را زین
بود اعنی علی سلیل حسین
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیتی اشاره دارد که از نسل حسین است و ویژگی های بارز عبادت و تقوا را در خود دارد. او به عنوان یک امام شناخته میشود که در زینتهای معنوی و اخلاقی، سرآمد و محترم است.