بخش ۱۵۲ - تنبیه للغافلین و ایقاظ للنائمین
ای به مهد بدن چو طفل صغیر
مانده در دست خواب غفلت اسیر
پیش ازان کت اجل کند بیدار
گر نمردی ز خواب سر بردار
چون در مدح عاشقان سفتند
تتجافی جنوبهم گفتند
چه نهی تن به بستر و بالشت
سر برآور که زشت باشد زشت
دوست بیدار و مرد عشق آیین
سر راحت نهاده بر بالین
یار هشیار و مرد عشق پرست
خفته در خوابگاه عشرت مست
پیش عارف که ره به حق برده
زنده حق است و غیر حق مرده
زنده جاودان تو را بر سر
مردگان را چه می کشی در بر
حی قیوم پیش تو قائم
تو گرفتار مردگان دائم
چشم بر چشم تو خبیر و بصیر
چشمت از مردگان تمتع گیر
چندباشی درین معامله گرم
شرم بادت ازین معامله شرم
چون حیا شعبه ای ز ایمان است
بیحیایی دلیل طغیان است
هر که موقن بود به آنکه خدای
حاضر و ناظر است در همه جای
در و دیوار و حاجب و بواب
نیست بر دیدن خدای حجاب
در پس پرده های تو بر تو
کی تواند مخالفت با او
هر که داند کز اوج قمه عرش
تا حضیض بساط خاکی فرش
از ملایک پر است و از ارواح
مطلع بر هیاکل و اشباح
کی تواند به جنبش و آرام
بر امور قبیح کرد اقدام
هر که داند که کاملان بشر
که نهانند در میان بشر
کون با هر بلندی و پستی
پیش ایشان بود کف دستی
از همه خوب و زشت آگاهند
لیک افشای آن نمی خواهند
کی تواند ز طبع دیو سرشت
دست بردن به فعل ناخوش زشت
هر که داند که مؤمن آگاه
متفرس بود به نورالله
خواند از لوح های چهره عیان
هر چه باشد نهان ز خلق جهان
کی تواند که در شب دیجور
کرده پنهان هزار فسق و فجور
بدر آید ز خانه وقت صباح
مترسم به رسم اهل صلاح
سخنش آنکه دوش پاس پسین
دیده ام خواب آن و واقعه این
با نبی یا ولی شدم همدم
ساخت در راز خود مرا محرم
که فلان میر یا فلان دستور
یا فلان صدر افتخار صدور
خاصه ما و برگزیده ماست
نام او ثبت در جریده ماست
دولت او مدام خواهد بود
جاه او مستدام خواهد بود
سازدش گردش سنین و شهور
بر ادعای مظفر و منصور
بافد القصه آن خوش آمد باف
صد ازینها ز تار و پود گزاف
بر قد هر کسی مناسب او
که بود لایق مناصب او
طرفه تر آنکه این تنک خردان
گروند از کمال حرص بدان
هر چه بر امتداد جاه و جلال
باشد از نوم یقظه او دال
یک به یک را کنند ازو باور
نپسندند کان شود دیگر
طبع انسان بر آن بود مجبول
که کند هر چه خیر اوست قبول
هر خوش آمد که گوییش به دروغ
گیردش نفس ازان دروغ فروغ
گرچه باشد همه خطا و غلط
نکند رد آن به هیچ نمط
کند اذعان به صدق گوینده
همچو آن ساده مرد خربنده
بخش ۱۵۱ - قال الله تعالی یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله: حسرت از جان او برآرد دودبخش ۱۵۳ - قصه روستایی که درازگوش پیر لنگ پشت ریش به بازار خر فروشان برد، دلال فریاد برداشت که کی می خرد خری جوان روان تندرست، روستایی چون آن بشنید باور داشت و از فروختن درازگوش پشیمان شد: پاسخش داد کای سلیم القلب
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به مهد بدن چو طفل صغیر
مانده در دست خواب غفلت اسیر
هوش مصنوعی: تو همچون کودک کوچکی هستی که در آغوش خواب غفلت گرفتار شدهای و در این دنیا به خواب رفتهای.
پیش ازان کت اجل کند بیدار
گر نمردی ز خواب سر بردار
هوش مصنوعی: قبل از آنکه مرگ به سراغت بیاید و تو را بیدار کند، اگر از خواب غفلت بیدار نشوی، باید خودت را از خواب بیرون بیاوری.
چون در مدح عاشقان سفتند
تتجافی جنوبهم گفتند
هوش مصنوعی: عاشقان به قدری به عشق خود وابستهاند که از هر چیزی که آنها را از این عشق دور کند، دوری میگزینند.
چه نهی تن به بستر و بالشت
سر برآور که زشت باشد زشت
هوش مصنوعی: بهتراست که دراز نکشی و سرت را روی بالشت نگذاری، چون این کار ناپسند و زشت به نظر میرسد.
دوست بیدار و مرد عشق آیین
سر راحت نهاده بر بالین
هوش مصنوعی: دوست بیدار و عاشق، با آرامش و آسایش در کنار ماست.
یار هشیار و مرد عشق پرست
خفته در خوابگاه عشرت مست
هوش مصنوعی: دوست هوشیار و عاشق، در حالتی سرشار از لذت و خوشی خوابیده است.
پیش عارف که ره به حق برده
زنده حق است و غیر حق مرده
هوش مصنوعی: شخصی که در مسیر حقیقت و معرفت قرار دارد و به خدا نزدیک شده، در واقع زنده و حیاتی واقعی دارد. در حالی که هر چیز غیر از حقیقت و خدا، بیحیات و مرده به شمار میآید.
زنده جاودان تو را بر سر
مردگان را چه می کشی در بر
هوش مصنوعی: تو که زنده و جاودانی، چرا بر روی مردگان پافشاری میکنی؟
حی قیوم پیش تو قائم
تو گرفتار مردگان دائم
هوش مصنوعی: ای حی و پاینده، در برابر تو ایستادهام و گرفتار مردگان شدم که همیشه در حال روندناند.
چشم بر چشم تو خبیر و بصیر
چشمت از مردگان تمتع گیر
هوش مصنوعی: چشم من از نگاه تو آگاه و بیناست و از چشمانت میتوانم از جانها و مردگان بهرهمند شوم.
چندباشی درین معامله گرم
شرم بادت ازین معامله شرم
هوش مصنوعی: در این کار و این معامله، چه اندازه مشغول هستی؟ از این کار باید شرمنده باشی.
چون حیا شعبه ای ز ایمان است
بیحیایی دلیل طغیان است
هوش مصنوعی: حیا نشانه ای از ایمان است و بی حیایی نشان دهنده نافرمانی و سرکشی از اصول اخلاقی می باشد.
هر که موقن بود به آنکه خدای
حاضر و ناظر است در همه جای
هوش مصنوعی: هر کسی که به حضور و نظارت خداوند در همه جا ایمان داشته باشد، مطمئن و دلگرم خواهد بود.
در و دیوار و حاجب و بواب
نیست بر دیدن خدای حجاب
هوش مصنوعی: هیچ مانع و پردهای وجود ندارد که من نتوانم خدا را ببینم. دیوارها و نگهبانان هیچ تاثیری بر دیدن او ندارند.
در پس پرده های تو بر تو
کی تواند مخالفت با او
هوش مصنوعی: در پشت رازهای وجود تو، چه کسی میتواند با او مخالفت کند؟
هر که داند کز اوج قمه عرش
تا حضیض بساط خاکی فرش
هوش مصنوعی: هر کس بیدار باشد و از حقایق باخبر، میداند که بین بلندیهای آسمان و پستیهای زمین تفاوتی وجود ندارد و همه چیز در نهایت به یکدیگر متصل است.
از ملایک پر است و از ارواح
مطلع بر هیاکل و اشباح
هوش مصنوعی: فضای این مکان پر از ملائکه و ارواح است که به ساختارها و وجودهای نامحسوس آگاهند.
کی تواند به جنبش و آرام
بر امور قبیح کرد اقدام
هوش مصنوعی: کی میتواند به طور همزمان هم کارهای ناپسند را انجام دهد و هم آرامش خاطر داشته باشد؟
هر که داند که کاملان بشر
که نهانند در میان بشر
هوش مصنوعی: هر کسی که بداند انسانهای کامل که در میان مردم هستند، در واقع به صورت پنهانی زندگی میکنند.
کون با هر بلندی و پستی
پیش ایشان بود کف دستی
هوش مصنوعی: هر کسی در هر حالتی که باشد، نزد آنها به اندازهی کف دست است.
از همه خوب و زشت آگاهند
لیک افشای آن نمی خواهند
هوش مصنوعی: همه از خوبیها و بدیها باخبرند، اما نمیخواهند آنها را افشا کنند.
کی تواند ز طبع دیو سرشت
دست بردن به فعل ناخوش زشت
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند از سرشت ناخوش و زشت دیو گونه خود فاصله بگیرد و دست به کارهایی بزند که ناپسند و زشت است؟
هر که داند که مؤمن آگاه
متفرس بود به نورالله
هوش مصنوعی: هر کسی که بداند مؤمن، با بصیرت و روشنبینی خود، به نور الهی آگاه است.
خواند از لوح های چهره عیان
هر چه باشد نهان ز خلق جهان
هوش مصنوعی: هر آنچه که در دلها پنهان است، بر چهرهها ظاهر میشود و آشکار میگردد.
کی تواند که در شب دیجور
کرده پنهان هزار فسق و فجور
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند در تاریکی شب، کارهای ناپسند و زشت را پنهان کند؟
بدر آید ز خانه وقت صباح
مترسم به رسم اهل صلاح
هوش مصنوعی: با طلوع صبح بیرون میآیم، اما از راه و رسم کسانی که به نیکی و صلاح شهرت دارند، میترسم.
سخنش آنکه دوش پاس پسین
دیده ام خواب آن و واقعه این
هوش مصنوعی: گفتنش این است که دیشب در آخر شب خواب دیدم که در حال ملاقات با واقعیتی هستم.
با نبی یا ولی شدم همدم
ساخت در راز خود مرا محرم
هوش مصنوعی: من با پیامبر یا ولی همنشین شدم و در رازهای خودم را به من آشنا کردند.
که فلان میر یا فلان دستور
یا فلان صدر افتخار صدور
هوش مصنوعی: فلان سردار یا فلان مقام یا فلان رئیس در جایگاه خود از اعتبار و افتخار برخوردار است.
خاصه ما و برگزیده ماست
نام او ثبت در جریده ماست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن شخص خاص و منتخب ماست و نام او در نوشتههای ما ثبت شده است.
دولت او مدام خواهد بود
جاه او مستدام خواهد بود
هوش مصنوعی: خوشبختی و موفقیت او همیشه ادامه خواهد داشت و مقام و عظمتش همیشگی خواهد بود.
سازدش گردش سنین و شهور
بر ادعای مظفر و منصور
هوش مصنوعی: گردش ایام و سالها به نفع ادعاهای پیروزمندانه و قدرتمندانه است.
بافد القصه آن خوش آمد باف
صد ازینها ز تار و پود گزاف
هوش مصنوعی: در نهایت داستان، او خوش آمد و بافت دلپذیری از این چیزها که از تار و پود بیهوده تشکیل شده است.
بر قد هر کسی مناسب او
که بود لایق مناصب او
هوش مصنوعی: هر کس به اندازه شایستگی و تواناییاش باید در موقعیتها و مقامها قرار گیرد.
طرفه تر آنکه این تنک خردان
گروند از کمال حرص بدان
هوش مصنوعی: شگفتآورتر این است که این افراد کمخرد به خاطر وابستگی شدیدشان به مال و ثروت، به آنچه که حقایق واقعی هستند، ایمان میآورند.
هر چه بر امتداد جاه و جلال
باشد از نوم یقظه او دال
هوش مصنوعی: هر چیزی که به عظمت و شکوه مربوط میشود، نشانهای از بیداری و هوشیاری اوست.
یک به یک را کنند ازو باور
نپسندند کان شود دیگر
هوش مصنوعی: هر چیزی را که ناپسند میداند، باید یکییکی از آن دوری کند؛ زیرا ممکن است تغییر کند و به چیزی دیگر تبدیل شود.
طبع انسان بر آن بود مجبول
که کند هر چه خیر اوست قبول
هوش مصنوعی: طبع انسان به گونهای است که تمایل دارد هر چیزی را که به نفع اوست، بپذیرد.
هر خوش آمد که گوییش به دروغ
گیردش نفس ازان دروغ فروغ
هوش مصنوعی: هر کسی که به بهانههای نادرست و دروغین به دیگران خوشآمد بگوید، در واقع آن دروغ بر او تأثیر خواهد گذاشت و او را به سمت تاریکی و ناپسندی خواهد برد.
گرچه باشد همه خطا و غلط
نکند رد آن به هیچ نمط
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است همه چیز نادرست باشد، اما این را نمیتوان به هیچ شیوهای انکار کرد.
کند اذعان به صدق گوینده
همچو آن ساده مرد خربنده
هوش مصنوعی: مرد سادهدل به راحتی به صداقت کسی که صحبت میکند اعتراف میکند.