گنجور

بخش ۱۴۱ - تتمه سخن

چون یکی لحظه گفت و گو کردند
هر فتوحی که بود آوردند
شیخ مالید دست و پیش نشست
برد اول به نان و حلوا دست
پاره ای خورد و پاره ای بگذاشت
پاره ای بخش غایبان برداشت
نقل و خرما به دست خود سره کرد
نامزد از برای شبچره کرد
بهر اهل فتوح فاتحه خواند
وز پی فاتحه معارف راند
گاه تفسیر گفت و گاه حدیث
گاه تسویل های دیو خبیث
یک زمان از سخن نیارامید
تا به نقل مشایخ انجامید
گاهی از شیخ خویش راند سخن
گاهی از شیخ شیخ پیر کهن
از کرامات آن دقایق خواند
وز مقامات این حقایق راند
سخنان گفت جمله پخته و نغز
لیک از پوست پی نبرد به مغز
چون تو باشی ز ذوق حال تهی
ذوق و حال کسان چه شرح دهی
خواجه را هیچ نی چه سود فغان
که فلان داشت این و بهمان آن

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون یکی لحظه گفت و گو کردند
هر فتوحی که بود آوردند
هوش مصنوعی: زمانی که کمی صحبت کردند، هر دستاورد یا پیروزی که داشتند را به نمایش گذاشتند.
شیخ مالید دست و پیش نشست
برد اول به نان و حلوا دست
هوش مصنوعی: شیخ دستش را مالید و جلو نشست، اول کمکی به نان و حلوا کرد.
پاره ای خورد و پاره ای بگذاشت
پاره ای بخش غایبان برداشت
هوش مصنوعی: قسمتی از آن را خورد و قسمتی را رها کرد و از باقی‌مانده، بخشی را برای غایبان برداشت.
نقل و خرما به دست خود سره کرد
نامزد از برای شبچره کرد
هوش مصنوعی: یک نامزد برای شب نشینی، با دستان خود خرما و نقل آماده کرد.
بهر اهل فتوح فاتحه خواند
وز پی فاتحه معارف راند
هوش مصنوعی: برای اهل فتح و پیروزی فاتحه‌ای خواند و پس از آن به تفسیر معارف پرداخت.
گاه تفسیر گفت و گاه حدیث
گاه تسویل های دیو خبیث
هوش مصنوعی: گاهی اوقات به تفسیر و شرح مسائل می‌پردازیم، گاهی سخن از احادیث می‌زنیم و گاهی نیز با وسوسه‌های شیطانی روبه‌رو می‌شویم.
یک زمان از سخن نیارامید
تا به نقل مشایخ انجامید
هوش مصنوعی: مدتی از سخن گفتن آرام نمی‌گرفتم تا این که سخنان بزرگواران را روایت کردم.
گاهی از شیخ خویش راند سخن
گاهی از شیخ شیخ پیر کهن
هوش مصنوعی: گاهی از استاد خود سخن می‌گوید و گاهی از استاد استادش، آن پیر سالخورده.
از کرامات آن دقایق خواند
وز مقامات این حقایق راند
هوش مصنوعی: از ویژگی‌های خاص آن لحظات صحبت کرد و از مقام‌های این واقعیت‌ها دور شد.
سخنان گفت جمله پخته و نغز
لیک از پوست پی نبرد به مغز
هوش مصنوعی: سخنان همه بسیار زیبا و عمیق هستند، اما فقط از ظاهرشان نمی‌توان به عمق و حقیقت آنها پی برد.
چون تو باشی ز ذوق حال تهی
ذوق و حال کسان چه شرح دهی
هوش مصنوعی: وقتی تو از شادی و خوشی بی‌خبر باشی، چطور می‌توانی حال و احساس دیگران را توصیف کنی؟
خواجه را هیچ نی چه سود فغان
که فلان داشت این و بهمان آن
هوش مصنوعی: آن کسی که از درد و غم خود ناله می‌کند، هیچ فایده‌ای برای او ندارد؛ زیرا فلانی این را دارد و بهمان آن را.