بخش ۱۴۰ - حکایت بر سبیل تمثیل
سائلی گفت با کسی به عجب
با فلانت چه نسبت است و نسب
گفت او ترک هست من تاجیک
لیک داریم خویشی نزدیک
دارد او پر درختها باغی
بر یکی کرده آشیان زاغی
هر گه آن زاغ می کشد آوا
آید آوای او بدین مأوا
تا مرا جای بودن این مأواست
گوش من بر صدای آن آواست
بخش ۱۳۹ - در مذمت صوفی نمایان ظاهر آرای و معنی گزاران صورت پیرای: حذر از صوفیان شهر و دیاربخش ۱۴۱ - تتمه سخن: چون یکی لحظه گفت و گو کردند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سائلی گفت با کسی به عجب
با فلانت چه نسبت است و نسب
هوش مصنوعی: یک نفر از شخصی سؤال کرد که چه رابطهای بین تو و فلانی وجود دارد و این موضوع برایش عجیب بود.
گفت او ترک هست من تاجیک
لیک داریم خویشی نزدیک
هوش مصنوعی: او میگوید که من ترک هستم و او تاجیک، اما ما نسبت خویشاوندی نزدیکی داریم.
دارد او پر درختها باغی
بر یکی کرده آشیان زاغی
هوش مصنوعی: درختان سرسبز، باغی زیبا را شکل دادهاند و در این باغ، لانهای برای زاغها ساخته شده است.
هر گه آن زاغ می کشد آوا
آید آوای او بدین مأوا
هوش مصنوعی: هر بار که زاغ آواز میخواند، صدای او در این مکان به گوش میرسد.
تا مرا جای بودن این مأواست
گوش من بر صدای آن آواست
هوش مصنوعی: من در این مکان زندگی میکنم و تمام توجه من به صدای آن فضا معطوف است.