بخش ۱۳۹ - در مذمت صوفی نمایان ظاهر آرای و معنی گزاران صورت پیرای
حذر از صوفیان شهر و دیار
همه نا مردم اند و مردمخوار
هر چه دادی به دستشان خوردند
هر چه آمد ز دستشان کردند
کارشان غیر خواب و خوردن نی
هیچ شان فکر روز مردن نی
ذکرشان صرف بهر سفره و آش
فکرشان صرف در وجوه معاش
هر یکی کرده منزلی دیگر
نام آن خانقاه یا لنگر
بهر نیل امانی و شهوات
کرده میل اوانی و ادوات
فرش های لطیف افکنده
ظرف های نکو پراکنده
دیگدان کنده دیگ بنهاده
کرده آلات طبخ آماده
چشم بر در که کیست کز ده و شهر
یافته از طریق مردان بهر
گوشت یا آرد آورد دو سه من
تا نشیند به صدر شیخ زمن
سر انبان لاف بگشاید
بر حریفان گزاف پیماید
نکند بس ز مهمل و قلماش
تا به آن دم که پخته گردد آش
هرگز اسباب آش نادیده
نگشاده بر آشنا دیده
بهر آش است آشنایی او
ز آتش دیگ روشنایی او
هر کجا مفسدی مجالی یافت
کامردی را ز شهر سر برتافت
کرد یاد حضور درویشان
که سرم خاک مقدم ایشان
سفره پر نان و فوطه پر خرما
کیسه پر نقل و کاسه پر حلوا
آمد از شهر تا به منزل وی
امردک هم دوان دوان در پی
سر درون زد که السلام علیک
لیتنی دائما اعیش لدیک
شیخ برجست و در جواب سلام
که علیک السلام و الاکرام
در هم آویختند هر دو دغل
به تمنای دستبوس و بغل
امردک نیز پیش شیخ دوید
روی بر دست و پای او مالید
او هم از رحمت مسلمانی
بوسه ای برزدش به پیشانی
بعد ازان شیخ جای خود بنشست
پرسش حال و کار در پیوست
کارتان چیست حال تان چونست
اهل و مال و عیال تان چونست
یک به یک را جواب نیک شنید
رو در آن شخص کرد و زو پرسید
کین پسر می شود تو را فرزند
یا نه شاگرد توست و خویشاوند
گفت ازین هر سه نیست هیچکدام
لیک با ماش نسبتی ست تمام
نسبتی دور دور کرد بیان
که ازان سر کار گشت عیان
بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه چون سالک خلیع العذار در مشتهیات نفس و آرزوهای طبع افتاد علامت بعد و امارت طرد اوست از ساحت قرب: پی به مقصود کی برد سالکبخش ۱۴۰ - حکایت بر سبیل تمثیل: سائلی گفت با کسی به عجب
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حذر از صوفیان شهر و دیار
همه نا مردم اند و مردمخوار
هوش مصنوعی: بهتر است از صوفیان شهر و دیار دوری کنی، زیرا آنها افراد ناپاکی هستند و به دیگران آسیب میزنند.
هر چه دادی به دستشان خوردند
هر چه آمد ز دستشان کردند
هوش مصنوعی: هر چیزی که به آنها بدهی، میخورند و هر چه از دستشان بیفتد، خراب میکنند.
کارشان غیر خواب و خوردن نی
هیچ شان فکر روز مردن نی
هوش مصنوعی: کار آنها فقط خواب و خوردن است و هیچگونه تفکری درباره روز مرگشان ندارند.
ذکرشان صرف بهر سفره و آش
فکرشان صرف در وجوه معاش
هوش مصنوعی: آنها فقط درباره غذا و تهیه سفره صحبت میکنند و همه فکر و ذهنشان در مورد روشهای کسب درآمد و معاش است.
هر یکی کرده منزلی دیگر
نام آن خانقاه یا لنگر
هوش مصنوعی: هر کسی در زندگیاش مسیری جداگانه را انتخاب کرده است و این مسیر میتواند به عنوان یک مکان خاص برای آرامش یا پناهگاه شناخته شود.
بهر نیل امانی و شهوات
کرده میل اوانی و ادوات
هوش مصنوعی: برای دستیابی به آرزوها و لذتها، به ابزارها و وسایل مختلفی نیاز داریم و باید تمایل و هدف خود را مشخص کنیم.
فرش های لطیف افکنده
ظرف های نکو پراکنده
هوش مصنوعی: فرشهای نرم و زیبا را گستردهاند و ظروف مرغوب را به شیوایی در اطراف قرار دادهاند.
دیگدان کنده دیگ بنهاده
کرده آلات طبخ آماده
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی مشغول آماده کردن ابزار و امکانات لازم برای پخت و پز است. او دیگ را بر روی اجاق قرار داده و تمام وسایل مربوط به آشپزی را مهیا کرده است.
چشم بر در که کیست کز ده و شهر
یافته از طریق مردان بهر
هوش مصنوعی: چشم به در دوختهام تا ببینم چه کسی از روستا و شهر، به خاطر دستاوردهایش از راه مردان صالح و درستکار آمده است.
گوشت یا آرد آورد دو سه من
تا نشیند به صدر شیخ زمن
هوش مصنوعی: آوردههای غذایی یا مواد اولیهای مانند گوشت یا آرد ببر، تا من بتوانم بر جایگاه مهمی نشستم و مورد توجه شیخ قرار گیرم.
سر انبان لاف بگشاید
بر حریفان گزاف پیماید
هوش مصنوعی: درباره افرادی که با شجاعت و بیپروا سخن میگویند و در مقابل رقیبان خود با اعتماد به نفس عمل میکنند، میتوان گفت که آنها بدون تردید و با دلیری رفتار میکنند و حاضرند برای اثبات خود و تواناییهایشان، قدمی بزرگ بردارند.
نکند بس ز مهمل و قلماش
تا به آن دم که پخته گردد آش
هوش مصنوعی: شاید تا زمانی که آش آماده شود، خیلی از مواد بیفایده و اضافی باقی بمانند.
هرگز اسباب آش نادیده
نگشاده بر آشنا دیده
هوش مصنوعی: هیچگاه وسایل و ابزارهای پخت غذا را نه در نظر هرگز دیدهام، مگر برای آشنایان.
بهر آش است آشنایی او
ز آتش دیگ روشنایی او
هوش مصنوعی: برای تهیهی خوراک، آشنایی او مانند شعلهی آتش در دیگ، روشنی و گرما به ارمغان میآورد.
هر کجا مفسدی مجالی یافت
کامردی را ز شهر سر برتافت
هوش مصنوعی: هرجا که فساد و خرابکاری در جایی به وجود بیاید، مردان پاک و نیکوکار از آن مکان دور میشوند.
کرد یاد حضور درویشان
که سرم خاک مقدم ایشان
هوش مصنوعی: این بیت به یادآوری حالت معنوی و روحانی درویشان اشاره دارد. گویا گوینده به یاد میآورد که چگونه حضور درویشان برای او اهمیت دارد و خودش را در مقام کسی میبیند که سرش به خاک پای آنان افتاده است. این نشاندهنده احترام و ارادت عمیق او به درویشان و آموزههای آنان است.
سفره پر نان و فوطه پر خرما
کیسه پر نقل و کاسه پر حلوا
هوش مصنوعی: سفرهای که پر از نان و خرماست و کیسهای پر از نقل و کاسهای پر از حلوا، نشاندهندهی فراوانی نعمتها و خوشیها در زندگی است. این تصویر از وفور غذا و شیرینی، نوعی شادی و میهمانی را به ذهن میآورد.
آمد از شهر تا به منزل وی
امردک هم دوان دوان در پی
هوش مصنوعی: شخصی از شهر به سوی خانهاش آمد و جوانی هم با شتاب و سرعت در پی او حرکت کرد.
سر درون زد که السلام علیک
لیتنی دائما اعیش لدیک
هوش مصنوعی: کسی بر سرم آمد و گفت: ای کاش همیشه در کنار تو زندگی میکردم.
شیخ برجست و در جواب سلام
که علیک السلام و الاکرام
هوش مصنوعی: شیخ با احترام و ادب به سلام او پاسخ داد و گفت: سلام بر تو و بهترین احترامها.
در هم آویختند هر دو دغل
به تمنای دستبوس و بغل
هوش مصنوعی: هر دو به طریقی فریبکارانه تلاش کردند با نشان دادن محبت و خواستن نزدیکی، همدیگر را جلب کنند.
امردک نیز پیش شیخ دوید
روی بر دست و پای او مالید
هوش مصنوعی: پسری جوان با شتاب به سمت شیخ رفت و برای ابراز احترام و ادب، صورت و پاهای او را بوسید و در محبت او غرق شد.
او هم از رحمت مسلمانی
بوسه ای برزدش به پیشانی
هوش مصنوعی: او نیز به نشانه محبت و مهربانی، بوسهای بر پیشانیاش زد.
بعد ازان شیخ جای خود بنشست
پرسش حال و کار در پیوست
هوش مصنوعی: بعد از آن، شیخ در جای خود قرار گرفت و شروع به پرسیدن از حال و کار افراد کرد.
کارتان چیست حال تان چونست
اهل و مال و عیال تان چونست
هوش مصنوعی: وضع شما چگونه است؟ حالتان چطور است؟ خانواده و اموالتان چگونهاند؟
یک به یک را جواب نیک شنید
رو در آن شخص کرد و زو پرسید
هوش مصنوعی: یک به یک پاسخهای نیکو را شنید و سپس به آن شخص نگاه کرد و از او پرسید.
کین پسر می شود تو را فرزند
یا نه شاگرد توست و خویشاوند
هوش مصنوعی: این شخص میتواند فرزند تو باشد یا نه، اما به یقین او شاگرد و نزدیک به تو است.
گفت ازین هر سه نیست هیچکدام
لیک با ماش نسبتی ست تمام
هوش مصنوعی: هیچیک از این سه نفر به هم نسبت ندارند، اما پیوندی کامل با ما دارند.
نسبتی دور دور کرد بیان
که ازان سر کار گشت عیان
هوش مصنوعی: بیان این موضوع به گونهای است که نسبت آن به چیز دیگری بسیار دور و غیرمستقیم است، اما در نهایت باعث روشن شدن و مشخص شدن اوضاع و شرایط میشود.