بخش ۱۱۹ - قصه مفسدی که در تحصیل مشت های نفس حیله ای انگیخت که شیطان سوگند یاد کرد که هرگز این حیله به خاطر من خطور نکرده است
گشت پرباد مفسدی را بوق
برد نفسش نفیر بر عیوق
شد پی میل خویش مکحله جوی
کرد صحرا و دشت در تک و پوی
اشتری یافت ناگهان ماده
بهر مقصود خویش آماده
خواست با او شود به زودی جفت
اشتر از کار سرکشید و نخفت
چون میسر نشد تمنایش
بست چوبی به عرض بر پایش
پا بر آنجا نهاد و پیش خزید
مرده ریگش به آنچه خواست رسید
بود در کار خود بدان تلبیس
شد مصور به پیش او ابلیس
گفت ای بد سیر چه کار است این
مایه صد هزار عار است این
هر که می بیند از شریف و وضیع
از تو این صورت رکیک و شنیع
پیش ازان کاندر آن زند طعنت
بر من از جهل می کند لعنت
به خدا تا من از عناد و جحود
ز آدم و آدمی شدم مردود
هرگز این حیله در دلم نخلید
وین قباحت به خاطرم نرسید
خود زنی در چنین مکاید گام
من به تلقین آن شوم بدنام
بخش ۱۱۸ - اشارت به رکن دوم از ارکان مقام ابدال که دوام صمت است: چون نشستن خموش نتوانمبخش ۱۲۰ - در بیان آنکه انسان را قابلیت جمیع صفات متقابله هست به هر کدام که میل می کند و ورزش آن پیش می گیرد در آن به کمال می رسد: آدمی ز اصل فطرت آمد صاف
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گشت پرباد مفسدی را بوق
برد نفسش نفیر بر عیوق
هوش مصنوعی: باد شدیدی همه جا را پر کرده و مفسدی به صدا درآمده است که نفسش به طور ناگهانی بر چهرهٔ دنیا تأثیر میگذارد.
شد پی میل خویش مکحله جوی
کرد صحرا و دشت در تک و پوی
هوش مصنوعی: به دنبال علاقه و خواسته خود، در جستجوی زیباییها و مناظر، در دل دشت و صحرا گشت و گذار میکند.
اشتری یافت ناگهان ماده
بهر مقصود خویش آماده
هوش مصنوعی: ناگهان شتری پیدا کرد که آماده بود تا به هدفش برسد.
خواست با او شود به زودی جفت
اشتر از کار سرکشید و نخفت
هوش مصنوعی: او میخواست به زودی با او همراه شود، اما کارهایش او را مشغول کرد و نتوانست به خواب برود.
چون میسر نشد تمنایش
بست چوبی به عرض بر پایش
هوش مصنوعی: زمانی که نتوانست آرزویش را برآورده کند، چوبی به وسعت پای او بست.
پا بر آنجا نهاد و پیش خزید
مرده ریگش به آنچه خواست رسید
هوش مصنوعی: او قدم به مکاننهایی گذاشت و به آرامی جلو رفت و به آنچه که میخواست، دست یافت.
بود در کار خود بدان تلبیس
شد مصور به پیش او ابلیس
هوش مصنوعی: در کار خود مردم دچار تردید شدند و شیطان به شکل تصویر در مقابل آنها ظاهر شد.
گفت ای بد سیر چه کار است این
مایه صد هزار عار است این
هوش مصنوعی: گفت: ای انسان بدرفتار، چه بر سر این کار آوردهای؟ این وضعیت باعث شرم و خجالت فراوانی است.
هر که می بیند از شریف و وضیع
از تو این صورت رکیک و شنیع
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را میبیند، چه افراد با شخصیت و چه افراد پایینرتبه، این چهره زشت و ناپسند تو را مشاهده میکند.
پیش ازان کاندر آن زند طعنت
بر من از جهل می کند لعنت
هوش مصنوعی: قبل از اینکه در زندان تو به من طعنه بزنی، من از نادانی خود لعنت میفرستم.
به خدا تا من از عناد و جحود
ز آدم و آدمی شدم مردود
هوش مصنوعی: تا زمانی که از کینه و نادانی انسانیت دور نشوم، نزد خدا مورد قبول نخواهم بود.
هرگز این حیله در دلم نخلید
وین قباحت به خاطرم نرسید
هوش مصنوعی: هرگز این فکر بد به ذهنم نرسید و هیچ وقت به این کار زشت راضی نشدم.
خود زنی در چنین مکاید گام
من به تلقین آن شوم بدنام
هوش مصنوعی: در این شرایط سخت و فریبنده، اگر به خودت آسیب بزنی و به اشتباهاتی دچار شوی، نام و اعتبار تو تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.