گنجور

بخش ۱۰۷ - اشارت به آنکه عزلت بر دو قسم است عزلت مریدان و هی بالاجسام عن مخالطة الاغیار و عزلت محققان و هی بالقلوب عن ملاحظة الاکوان

عزلت سالکان بود به جسد
عزلت عارفان به هوش و خرد
آن بود عزلت جسد که مدام
بگسلی از همه چه خاص و چه عام
در بر اهل زمانه در بندی
جا به جز کنج خانه نپسندی
پا نفرسایی از خروج و دخول
لب نیالایی از کلام فضول
به مقالات خلق دم نزنی
به ملاقاتشان قدم نزنی
خسرشان عین سود انگاری
بخلشان محض جود پنداری
پیش ازان کت برد اجل ز همه
ببری رشته امل ز همه
عزلت هوش آنکه غیر خدای
در حریم دلت نیابد جای
واکنی اندک اندک اندیشه
از همه تا شوی یک اندیشه
چون یک اندیشگیت پیشه شود
دولت گه گهت همیشه شود
هر چه بند تو بندگی گردد
بندگی جمله زندگی گردد
بی نشان بنده ای شوی احدی
جان فشان زنده ای شوی ابدی
بی نشانی و جانفشانی تو
گردد اسباب زندگانی تو

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عزلت سالکان بود به جسد
عزلت عارفان به هوش و خرد
هوش مصنوعی: عزلت و دوری از دنیا برای سالکان و عارفان به معنای ترک جسم و ظاهر نیست، بلکه به دلیل روشن‌بینی و فهم عمیق آن‌هاست.
آن بود عزلت جسد که مدام
بگسلی از همه چه خاص و چه عام
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که دوری و کناره‌گیری از جمع و جامعه باعث می‌شود انسان از همه چیز و همه کس، چه افراد خاص و چه افراد عادی، جدا شود و تنها بماند.
در بر اهل زمانه در بندی
جا به جز کنج خانه نپسندی
هوش مصنوعی: در میان افراد زمانه، زندگی در زندان را نمی‌پسندی و تنها نشستن در گوشه خانه برایت کافی نیست.
پا نفرسایی از خروج و دخول
لب نیالایی از کلام فضول
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از ورود و خروج بی‌فایده خودداری کن و به حرف‌های بی‌مورد و بی‌فایده گوش نده.
به مقالات خلق دم نزنی
به ملاقاتشان قدم نزنی
هوش مصنوعی: اگر با دیگران صحبت نکنید و به دیدارشان نروید، نمی‌توانید به آنها نزدیک شوید و ارتباط برقرار کنید.
خسرشان عین سود انگاری
بخلشان محض جود پنداری
هوش مصنوعی: آن‌ها را به گونه‌ای می‌بینی که گویی در واقع برنده‌اند، در حالی که به نظر می‌رسد خودشان فقط بخشش می‌کنند.
پیش ازان کت برد اجل ز همه
ببری رشته امل ز همه
هوش مصنوعی: قبل از این که تقدیر عمر آدمی پایان یابد، تمام امیدها و آرزوهای او را از بین می‌برد.
عزلت هوش آنکه غیر خدای
در حریم دلت نیابد جای
هوش مصنوعی: تنهایی و دوری از دنیا نشانه هوش و درک عمیق فردی است که فقط خدا را در دلش جا می‌دهد و هیچ چیز دیگری را در آن فضا نمی‌پذیرد.
واکنی اندک اندک اندیشه
از همه تا شوی یک اندیشه
هوش مصنوعی: آهسته آهسته فکر و خیال را از همه چیز دور کن تا به یک فکر واحد و مشخص برسی.
چون یک اندیشگیت پیشه شود
دولت گه گهت همیشه شود
هوش مصنوعی: وقتی که یک فکر خوب و درست در زندگی‌ات سرلوحه قرار بگیرد، موفقیت و خوشبختی دائماً در انتظار تو خواهد بود.
هر چه بند تو بندگی گردد
بندگی جمله زندگی گردد
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر در بندگی و خدمت به تو باشم، تمام زندگی‌ام در همین بندگی خلاصه می‌شود.
بی نشان بنده ای شوی احدی
جان فشان زنده ای شوی ابدی
هوش مصنوعی: اگر بی‌علامت و بی‌نشان باشی، مانند کسی می‌شوی که به هیچ‌کس وابسته نیست و جان خود را می‌گذارد. در این حالت، زندگی‌ات جاودانه و ابدی می‌شود.
بی نشانی و جانفشانی تو
گردد اسباب زندگانی تو
هوش مصنوعی: بی‌نشانی و ایثار تو، باعث حیات و زندگی‌ات خواهد شد.