بخش ۱۰۴ - قصه آن پهلوانی که مخنثی را دید که در جوار کعبه خود را بر خاک انداخته و از خوف گناهان خود فریاد و زاری برگفته گفت خداوندا این مخنث را بیامرز یا بار گناهان او را بر گردن من نه که از بیم تو بخواهد مرد
پهلوانی ز پر دلان عجم
می زد اندر طواف کعبه قدم
دید گریان مخنثی بر خاک
روی بنهاده پیرهن زده چاک
نوحه ای برگرفته عالم سوز
کای گنه بخش معذرت آموز
از گنه گرچه کوه البرزم
به کمال کرم بیامرزم
پهلوان را بسوخت دل گفتا
کای خداوند مکه و بطحا
لطف کن داد این مخنث ده
یا گناهش به گردن من نه
ور نه از بیم تو بخواهد مرد
داغ حرمان به گور خواهد برد
گر چنین پهلوان نباشد یافت
روی از همرهان نشاید تافت
هر که یابی ز طور او بویی
کش بود جذب حق سر مویی
رشته صحبتش ز کف مگذار
زانکه موییست در رسن بسیار
هر که تنها رود چو آن غوری
باز گردد به درد و رنجوری
بخش ۱۰۳ - قصه غوری و حج رفتن او به یک تگ و بازگشتن او از منزل اول: به تمنای سیر و نیت گشتبخش ۱۰۵ - تتمه قصه غوری: مرد غوری گرسنه و تشنه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پهلوانی ز پر دلان عجم
می زد اندر طواف کعبه قدم
هوش مصنوعی: یک پهلوان از دلیران عجم در حال دور زدن به دور کعبه قدم میزد.
دید گریان مخنثی بر خاک
روی بنهاده پیرهن زده چاک
هوش مصنوعی: نگاه کسی که اشک میریزد، بر روی زمین افتاده و پیراهنش را دریده است.
نوحه ای برگرفته عالم سوز
کای گنه بخش معذرت آموز
هوش مصنوعی: این شعر به دعوت به توبه و طلب بخشش از خداوند اشاره دارد. شاعر از خداوند میخواهد که انسانها را درک کند و به آنها فرصت جبران و اصلاح بدهد. این نوحه به عمق احساسات و دغدغههای انسانی در مواجهه با گناهان و نیاز به عذرخواهی پرداخته است.
از گنه گرچه کوه البرزم
به کمال کرم بیامرزم
هوش مصنوعی: اگرچه مرتکب گناه شدهام، با این حال به خاطر لطف و رحمت خود، مرا مورد بخشش قرار میدهی.
پهلوان را بسوخت دل گفتا
کای خداوند مکه و بطحا
هوش مصنوعی: پهلوان به شدت ناراحت و شکستخورده است و در دل به خداوندی که مکه و بطحا را خلق کرده، شکایت میکند.
لطف کن داد این مخنث ده
یا گناهش به گردن من نه
هوش مصنوعی: لطفاً کاری نکن که این فرد به مشکل بیفتد یا اگر هم مشکلی برایش پیش آمد، تقصیر را به گردن من نیندازید.
ور نه از بیم تو بخواهد مرد
داغ حرمان به گور خواهد برد
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر ترس از تو درخواست کند، مردی که از درد فراق رنج میبرد، نمیتواند این بار غم را به قبرش ببرد.
گر چنین پهلوان نباشد یافت
روی از همرهان نشاید تافت
هوش مصنوعی: اگر چنین پهلوانی در میان همرزمان نباشد، نباید انتظار داشت که از آنها (دوستان) یاری ببینی.
هر که یابی ز طور او بویی
کش بود جذب حق سر مویی
هوش مصنوعی: هر کس که از نور الهی بویی حس کند، مجذوب حقیقت و معنویت خواهد شد.
رشته صحبتش ز کف مگذار
زانکه موییست در رسن بسیار
هوش مصنوعی: نگذار که رشته صحبتش از دستت برود، زیرا این رشته همانند مویی در میان یک طناب کلفت است.
هر که تنها رود چو آن غوری
باز گردد به درد و رنجوری
هوش مصنوعی: هر کسی که به تنهایی برود، مانند آن گوری که به سفر میرود، به زودی با درد و رنج باز خواهد گشت.