بخش ۱۰۲ - رحم اللاه مرئا عرف قدره و لم یتجاوز طوره
فرخ آن کس که وار خود بشناخت
کار خود را به وار خود پرداخت
شد به حکمت بلند آوازه
گام بیرون نزد ز اندازه
متقارب نهاد در ره گام
متجانب ز طفره نظام
هر که زد طفره از سر صرفه
تا به مقصد رسد به یک طرفه
نرسیدش به پای مقصد دست
گردن و پشت هر دو خرد شکست
مرغ نورس نگشته نیرومند
می پرد ز اوج آشیان بلند
می زند پر شر و بال و بال
می کند چرب گربه را چنگال
ور تو گویی که همت عالی
کز هوا و هوس بود خالی
طلب مقصد بلند کند
میل مقصود ارجمند کند
از امور دنی به بیهوده
نکند دامن خود آلوده
خوش نباشد که باز شه پرور
به هوای مگس گشاید پر
بد نماید که شیر آهو جوی
به شکار شکال آرد روی
گویم آری ولی حکیم ازل
که بود حکم او بری ز خلل
بهر هر مقصدی رهی بنمود
سوی هر خانه ای دری بگشود
طالبان را به لطف کرد خطاب
گفت فأتوا البیوت من ابواب
گر تو از در روی مبارک باد
تاج فضلت کلاه تارک باد
ور گذاری در و ز بام روی
هدف طعن خاص و عام شوی
طشت رسوائیت فتد از بام
دیگ اندیشه تو ماند خام
من نمی گویمت به کعبه مرو
همت خود مکن به کعبه گرو
می روی زادگیر و راحله جوی
روز و شب در قفای قافله پوی
ور نه غولی شوی بیابانی
هم ز کعبه هم از وطن مانی
بلکه فرسوده پای و خونین دل
باز گردی ز اولین منزل
بخش ۱۰۱ - قصه کلنگی که او را چون باز شکار کردن کبوتر هوس کرد و به واسطه این هوس از گرفتن کرم های آبی باز ماند و به شکار کبوتر نرسید بلکه خود شکاری دیگری شد: گازری در در نواحی بغدادبخش ۱۰۳ - قصه غوری و حج رفتن او به یک تگ و بازگشتن او از منزل اول: به تمنای سیر و نیت گشت
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فرخ آن کس که وار خود بشناخت
کار خود را به وار خود پرداخت
هوش مصنوعی: خوشبخت کسی است که خود را به خوبی بشناسد و بر اساس آن، به کارهایش رسیدگی کند.
شد به حکمت بلند آوازه
گام بیرون نزد ز اندازه
هوش مصنوعی: به خاطر حکمت و دانش بالا، او به هیچ وجه از حدود و اندازههای خود فراتر نمیرود.
متقارب نهاد در ره گام
متجانب ز طفره نظام
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، انسانی که متعهد و جدی است، از انحراف و دوری جستن فاصله میگیرد و به سوی هدف خود گام برمیدارد.
هر که زد طفره از سر صرفه
تا به مقصد رسد به یک طرفه
هوش مصنوعی: هر کسی که از راه صرفهجویی و احتیاط دوری کند، به هدف نخواهد رسید و باید به یک راه خاص و مشخص پایبند باشد.
نرسیدش به پای مقصد دست
گردن و پشت هر دو خرد شکست
هوش مصنوعی: او نتوانست به مقصدش برسد و برای رسیدن به آن، دست و گردن و پشتش نیز آسیب دید.
مرغ نورس نگشته نیرومند
می پرد ز اوج آشیان بلند
هوش مصنوعی: پرنده جوان و نیرومند هنوز به سن بلوغ نرسیده، از ارتفاع آشیانه خود پرواز میکند.
می زند پر شر و بال و بال
می کند چرب گربه را چنگال
هوش مصنوعی: گربهی چابک و بازیگوش با حرکاتش به خوبی خود را نشان میدهد و از پنجههایش برای شکار استفاده میکند.
ور تو گویی که همت عالی
کز هوا و هوس بود خالی
هوش مصنوعی: اگر تو بگویی که اراده و هدف بلندمرتبهای که از تمایلات و خواستههای نفسانی خالی باشد،
طلب مقصد بلند کند
میل مقصود ارجمند کند
هوش مصنوعی: آرزو و خواستهای بزرگ و ارزشمند داشته باش و به دنبال آن برو.
از امور دنی به بیهوده
نکند دامن خود آلوده
هوش مصنوعی: انسان نباید خود را در کارهای بیهوده و غیرمفید دنیوی درگیر کند و باید از آلوده شدن به آنها دوری کند.
خوش نباشد که باز شه پرور
به هوای مگس گشاید پر
هوش مصنوعی: بهتر نیست که پادشاه به خاطر جذب حشرات بیمقدار، بالهای خود را بگشاید؟
بد نماید که شیر آهو جوی
به شکار شکال آرد روی
هوش مصنوعی: بد است که شیر، به جای شکار، به سراغ آهو برود و در تلاش باشد تا گورکن را شکار کند.
گویم آری ولی حکیم ازل
که بود حکم او بری ز خلل
هوش مصنوعی: میگویم بله، اما حکمت ازلی که وجود دارد، دستور او از هر گونه نقص و ایرادی پاک است.
بهر هر مقصدی رهی بنمود
سوی هر خانه ای دری بگشود
هوش مصنوعی: برای هر هدفی راهی پیدا شده و به سوی هر خانهای در باز شده است.
طالبان را به لطف کرد خطاب
گفت فأتوا البیوت من ابواب
هوش مصنوعی: به دنبال علم و دانش باشید و به سراغ خانهتان از درهای درست بیایید.
گر تو از در روی مبارک باد
تاج فضلت کلاه تارک باد
هوش مصنوعی: اگر تو با چهرهی نورانیات وارد شوی، مبارک باد که بر سر تو تاج فضیلت مینشانند و درختی از برکت بر سرت خواهد رویید.
ور گذاری در و ز بام روی
هدف طعن خاص و عام شوی
هوش مصنوعی: اگر از در بیرون بروی و از بام بر روی هدفی خاص پرتاب شوی، در این صورت هدفی برای طعنه و شوخی مردم خواهی شد.
طشت رسوائیت فتد از بام
دیگ اندیشه تو ماند خام
هوش مصنوعی: اگر عیبت فاش شود، مانند طشتی که از بام میافتد، دیگر نمیتوانی پنهانکاری کنی و تفکراتت به حال خود باقی میمانند و نارسایند.
من نمی گویمت به کعبه مرو
همت خود مکن به کعبه گرو
هوش مصنوعی: به تو نمیگویم که به کعبه بروی، چرا که نخواهی توانست از عشق و ارادت خود به کعبه دست بکشی.
می روی زادگیر و راحله جوی
روز و شب در قفای قافله پوی
هوش مصنوعی: تو با کولهبار و نشانههای سفر، روز و شب به دنبال کاروان حرکت میکنی.
ور نه غولی شوی بیابانی
هم ز کعبه هم از وطن مانی
هوش مصنوعی: اگر انسان دچار غرور و خودبینی شود، مانند غولی خواهد شد که نه به خرافات تعلق دارد و نه به سرزمین خود وابسته است.
بلکه فرسوده پای و خونین دل
باز گردی ز اولین منزل
هوش مصنوعی: با وجود اینکه خسته و دلشکسته هستی، باز هم به نقطهی آغازینت برمیگردی.