گنجور

بخش ۱۰ - قصه شفقت ورزیدن موسی علیه السلام و بره گریخته را به دوش کشیدن و از گلیم شبانی به خلعت کلیمی رسیدن

روزی از روزها کلیم خدا
که زدی گام در حریم وفا
در شبانی به ره نهاد قدم
بره ای کرد ناگه از رمه رم
بره هر سو دوان و او در پی
کرد بسیار کوه و هامون طی
آخرش سست شد ز سختی رگ
دست و پا سوده باز ماند ز تگ
موسی او را گرفت و پیش نشاند
اشک رحمت به روی خویش فشاند
خوی او از غضب نگشت درشت
نرم نرمش کشید دست به پشت
کین رمیدن پی چه بود آخر
زین دویدن تو را چه سود آخر
کوشش من که در قفای تو بود
نیز برای خود از برای تو بود
گر تو را با تو واگذاشتمی
لطف خویش از تو بازداشتمی
بهر گرگ و پلنگ خون آشام
طعمه چاشت می شدی یا شام
آنگهش جا به گردن خود کرد
عزم رفتن به سوی مقصد کرد
چون ندیدش ز رنج قوت تن
بار او را گرفت بر گردن
نیست در وقت ناخوشی و خوشی
هیچ کاری فزون ز بارکشی
بارکش باش تا به روز شمار
در سرای سرور یابی بار
حق تعالی چو در شبانی او
دید آیین مهربانی او
گفت با قدسیان کروبی
آن که خلقش بود بدین خوبی
شاید ار قدر او بلند شود
در جهان شاه ارجمند شود
بر سر خلق سروریش دهند
ره به کوی پیمبریش دهند
همه در سایه اش بیاسایند
سایه وش سر به پای او سایند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزی از روزها کلیم خدا
که زدی گام در حریم وفا
هوش مصنوعی: روزی از روزها حضرت کلیم (حضرت موسی) به حریم وفا وارد شد.
در شبانی به ره نهاد قدم
بره ای کرد ناگه از رمه رم
هوش مصنوعی: در شبانی، یک بره به طور ناگهانی از گله جدا شد و به سمت راهی رفت.
بره هر سو دوان و او در پی
کرد بسیار کوه و هامون طی
هوش مصنوعی: بره به تمام جهات می‌دود و او نیز به دنبال آن، مسیرهای زیادی از کوه و دشت را طی می‌کند.
آخرش سست شد ز سختی رگ
دست و پا سوده باز ماند ز تگ
هوش مصنوعی: در نهایت، به دلیل فشار و سختی، رگ‌های دست و پا ضعیف و سست شدند و از حالت اصلی‌ خود خارج شدند.
موسی او را گرفت و پیش نشاند
اشک رحمت به روی خویش فشاند
هوش مصنوعی: موسی او را گرفت و پیش خود نشاند و اشک‌های رحمت را بر روی خود ریخت.
خوی او از غضب نگشت درشت
نرم نرمش کشید دست به پشت
هوش مصنوعی: او به خاطر خویش و طبع نرمش، از خشم و غضب خود کم کرد و به آرامی پشت سرش را آرام گرفت.
کین رمیدن پی چه بود آخر
زین دویدن تو را چه سود آخر
هوش مصنوعی: چرا از این دویدن بی‌جهت فرار می‌کنی؟ به چه نتیجه‌ای می‌رسی در این مسیر بی‌هدف؟
کوشش من که در قفای تو بود
نیز برای خود از برای تو بود
هوش مصنوعی: تلاش من برای پیگیری تو نیز در حقیقت برای خودم بود و به خاطر تو نبود.
گر تو را با تو واگذاشتمی
لطف خویش از تو بازداشتمی
هوش مصنوعی: اگر من تو را تنها می‌گذاشتم، این به معنای این است که لطف و محبت خود را از تو دریغ می‌کردم.
بهر گرگ و پلنگ خون آشام
طعمه چاشت می شدی یا شام
هوش مصنوعی: برای گرگ و پلنگ‌های درنده، تو همواره ای باریک‌اندام، نان شب یا نان روزی می‌شدی.
آنگهش جا به گردن خود کرد
عزم رفتن به سوی مقصد کرد
هوش مصنوعی: سپس او تصمیم گرفت که گردن خود را بلند کند و به سمت هدفش حرکت کند.
چون ندیدش ز رنج قوت تن
بار او را گرفت بر گردن
هوش مصنوعی: وقتی او را ندید، بار سنگین رنج و سختی از وجود او بر دوش او سنگینی می‌کند.
نیست در وقت ناخوشی و خوشی
هیچ کاری فزون ز بارکشی
هوش مصنوعی: در زمان‌های دشوار و خوش، هیچ کاری بالاتر از تحمل و باربرداری نیست.
بارکش باش تا به روز شمار
در سرای سرور یابی بار
هوش مصنوعی: اگر بار سنگینی را به دوش بگیری و تلاش کنی، در نهایت به پاداش و شادی‌های بزرگ دست خواهی یافت.
حق تعالی چو در شبانی او
دید آیین مهربانی او
هوش مصنوعی: خداوند وقتی رفتار و روش محبت‌آمیز او را در شبانی مشاهده کرد، به او حق و مقام بخشید.
گفت با قدسیان کروبی
آن که خلقش بود بدین خوبی
هوش مصنوعی: او به فرشتگان نزدیک گفت: آن کسی که خلق و خویش این چنین زیباست.
شاید ار قدر او بلند شود
در جهان شاه ارجمند شود
هوش مصنوعی: شاید اگر ارزش او در جهان افزایش یابد، به مقام سلطنت و بزرگی دست یابد.
بر سر خلق سروریش دهند
ره به کوی پیمبریش دهند
هوش مصنوعی: به مردم شادی و خوشحالی می‌بخشند و راهی به سوی محله همراهان او نشان می‌دهند.
همه در سایه اش بیاسایند
سایه وش سر به پای او سایند
هوش مصنوعی: همه در آرامش و امنیت زیر سایه او زندگی می‌کنند و به او احترام می‌گذارند.