شمارهٔ ۲ - چیستان در مدح رکن الدین
چیست آن جرم مربع بفلک ساخته جای
آنکه دارد ز شرف بر سر نه گردون پای
خال رخساره دین چتر سر خسرو شرع
نقطه نون نبوت علم علم فزای
مردم چشم شریعت حجرالاسود عقل
نافه مشک کرم سایه با فر همای
چون قضا نافذ حکم و چو ورع دین پرور
چون فلک دولت بخش و چو خرد بند گشای
ملجأ اهل هنر از ستم آز و نیاز
مفزع خلق جهان از فلک حادثه زای
شب قدرست و در او حاجت ها گشته روا
تیره رنگست و شده از رخ دین زنگزدای
هم مزین شده زو تکیه گه شرع رسول
هم ممکن شده زو قاعده دین خدای
مسند صدر جهانست و مطاف دولت
آنکه پیرامن او هست طواف دولت
چیست آن شکل مدور بنمایش چو هلال
شده با تیغ قرین و شده با تاج همال
حلقه گوش کرم آینه روی خرد
کمر شاخ سخا دایره خط کمال
کژ نبشته خط او در زده چون عکس در آب
خم گرفته قد او راست چو قد ابدال
بیزبان چون دهنی کز بن دندان او را
امتثال آرد گردون چو برون داد مثال
بوده در طاعت او دیو و پری و دد و دام
خفته در سایه او فتنه شکسته پر و بال
هر کجا روی نهد گشته مطاع اندر وقت
هر کجا بوس زند گشته مصون اندر حال
حلقه گشتست چو مار از پی آن کو باشد
گنج غایب را هم خازن و هم حافظ مال
خاتم حاکم عدلست که دین را بنده است
آنکه چون نقش نگین دولت او پاینده است
چیست آن جرم مطول شده بر عقل امیر
دو زبانی که شود بی دهنی نطق پذیر
صدفی کز دل او عقل برد در و گهر
نافه کزدم او روح برد مشک و عبیر
آنکه مقصور بدو باشد فیض ارزاق
وانکه معلوم بدو گردد سر تقدیر
حی ناطق نه و احوال بگوید بمیان
عالم السر نه و اسرار بداند بضمیر
او کند ملت حق را بهمه جا ترتیب
و او دهد دولت و دین را همه وقتی تدبیر
بر نهاد وی اگر صفرا مستولی نیست
پس زبانش ز چه معنی است سیه گشته چو قبر
ساخته فرق فصاحت زدم او تشریف
یافته چشمه حیوان زنم او تشویر
خامه خواجه شرعست که دین راست نگین
آفتاب کرم و سایه حق رکن الدین
آنکه در صدر قضا تا به حکومت بنشست
چنگ بازی بمثل سینه کبکی بنخست
وانکه تا او در انصاف گشودست ز بیم
پشت ظالم بشکست و نفس فتنه ببست
دیده اکنون نتواند که کند هیچ زنا
نرگس اکنون نتواند که برون آید مست
باد در خطه عدلش ز بر جنبش آب
شیشه هیچ حبابی ز تموج نشکست
موم و شکر را دادست امان زاتش و آب
وز هوا گردش بر دامن عصمت ننشست
بر همه خلق سرافراز شود هر که چو سرو
پاکدامن بود و راست رو و کوته دست
هر چه اسباب معالیست میسر بادش
کانچه انواع معانیست بحمدالله هست
نیست در دایره آن کز خط او سر بکشد
خود کسی سر نتواند که ز چنبر بکشد
ای ز جاه تو شده دست حوادث کوتاه
از تو چون مسند تو روز بداندیش سیاه
توئی آنکس که نکردی بهمه عمر قبول
در قضا هیچ زکس جز که شهادت زگواه
تحفه باشد نیکو بوجود تو سؤال
هدیه باشد زیبا بر عفو تو گناه
کلف مه ز رخ مه ببرد گر باشد
رای روشنگر تو صیقل آیینه ماه
در جهان بحر سخای تو اگر موج زند
عقل بیرون نتواند شدن از وی بشناه
برد عدالت ز جهان قاعده ظلم چنانک
کهربا زهره ندارد که ببوسد رخ کاه
دشمن جاه تو در حبس ابد ماند چنان
که برون آمد نتواند چون سایه ز چاه
آنچنان از کرم و لطف سرشته گل تو
که شود رقص کنان یاد عدو از دل تو
این چه لطفست که ناموس صبا میشکنی
وین چه حلمست که دشمن به غلط میفکنی
دشمنان از سخن نرم تو مغرور شدند
وقت باشد که زیانکار شود خوشسخنی
چند ازین قاعدهها وقت درآمد که کنون
تیغ واعظ بکشی گردن دشمن بزنی
آسمانی نبود دور که دشمن مالی
آفتابی نه عجب باشد اگر تیغ زنی
کیست امروز که یارد که کند با تو مری
کیست اکنون که تواند که کند با تو منی
تو اگر بانگ زنی بر فلک آینهگون
نفس صبح ز هیبت به گلو برشکنی
با چنین منصب اگر مالش دشمن ندهی
پس تو معذور به نزد کرم خویشتنی
حاکمی مثل تو ایام ندیدست به چشم
کش نجنبید برای طمعی آتش خشم
تا ابد قاعده شرع بتو محکم باد
تا بحشر آستی علم بتو معلم باد
مسندت قبله گه شرع محمد گشتست
درگهت سجده گه جمله بنی آدم باد
روز حکمت چو نشینی تو با حیای حقوق
کلک تو همنفس عیسی بن مریم باد
عکس طبعت سبب حل همه اشکالست
فیض دستت سبب رزق همه عالم باد
دل ظالمرا چون عدل تو داغی گشتست
ریش مظلومان را لطف تو چون مرهم باد
دشمن جاه تو آواره و پرکنده چنانک
بهترین جمعی در خانه او ماتم باد
کمترین شعله رایت کره انور شد
زیرتر پایه قدرت فلک اعظم باد
زین اقبال تو بسته همه بر اسب مراد
سیر گردون ز پی جاه تو بر حسب مراد
شمارهٔ ۱ - در نعت رسول اکرم (ص): ای از بر سدره شاهراهتشمارهٔ ۳ - در مدح علاءالدوله: با من آخر صنما جنگ چرا باید داشت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چیست آن جرم مربع بفلک ساخته جای
آنکه دارد ز شرف بر سر نه گردون پای
هوش مصنوعی: این بیت به چیزی اشاره دارد که در آسمان وجود دارد و به خاطر بالاترین مقام و شرافتش، جایی بزرگ و مهم برای خود ساخته است. به نوعی، این اشاره به یک کائنات یا ساختهای است که بر بالاترین مرتبه از فضایل و ویژگیها قرار دارد.
خال رخساره دین چتر سر خسرو شرع
نقطه نون نبوت علم علم فزای
هوش مصنوعی: چهره دین مثل چتری برای پادشاهی است که قانون را پوشش میدهد و نقطه نون در نبوت نماد دانش و آگاهی بیپایان است.
مردم چشم شریعت حجرالاسود عقل
نافه مشک کرم سایه با فر همای
هوش مصنوعی: مردم در انتظار راهنماییهایی هستند که در قوانین و اصول اخلاقی نهفته است. آنها به دنبال حقیقت و راه راست هستند که در عقل و فهم خودشان جستجو میکنند. سایهی لطف و برکت الهی نیز بر زندگی آنان میتابد و به سوی کمال هدایتشان میکند.
چون قضا نافذ حکم و چو ورع دین پرور
چون فلک دولت بخش و چو خرد بند گشای
هوش مصنوعی: زمانی که قضا و تقدیر به جریانی مشخص میافتد، و اگر تقوا و پرهیزگاری زیربنای دین باشد، مانند آسمان که نعمتها را میبخشد، خرد و دانایی هم میتواند مانع از مشکلات و محدودیتها شود.
ملجأ اهل هنر از ستم آز و نیاز
مفزع خلق جهان از فلک حادثه زای
هوش مصنوعی: پناهگاه هنرمندان از ظلم و فشار، و مصدر ناگواریها در دنیا، سرنوشت نامساعدی است که از آسمان سرچشمه میگیرد.
شب قدرست و در او حاجت ها گشته روا
تیره رنگست و شده از رخ دین زنگزدای
هوش مصنوعی: شب قدر است و در این شب، دعاها و خواستهها برآورده میشود. در این شب، رنگ سیاهی حاکم شده و دین از زنگار و آلودگی پاک میگردد.
هم مزین شده زو تکیه گه شرع رسول
هم ممکن شده زو قاعده دین خدای
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مکانهایی که به یاد رسول خدا مزین شدهاند، هم جایی برای تبعیت از تعالیم دینی هستند و هم به اصول دین خدا پیوندی نزدیک دارند.
مسند صدر جهانست و مطاف دولت
آنکه پیرامن او هست طواف دولت
هوش مصنوعی: پادشاهی که در صدر نشسته و مرکز قدرت است، آن کسی است که گرد او طواف میشود و دیگران به دور او میچرخند.
چیست آن شکل مدور بنمایش چو هلال
شده با تیغ قرین و شده با تاج همال
هوش مصنوعی: چه چیزی است که به شکل دایرهای مثل هلال دیده میشود و با تیغ زیبا است و تاجی بر سر دارد؟
حلقه گوش کرم آینه روی خرد
کمر شاخ سخا دایره خط کمال
هوش مصنوعی: گوشوارهای شبیه کرم در آینه، بر روی کمری که به شکل سخاوت است، در دایرهای که نشاندهنده کمال است، قرار دارد.
کژ نبشته خط او در زده چون عکس در آب
خم گرفته قد او راست چو قد ابدال
هوش مصنوعی: خط او به صورت کج و ناهموار نوشته شده، مانند تصویری که در آب افتاده است. در حالی که قامت او همچون قامت ابدال (مردان بزرگ و صالح) راست و استوار است.
بیزبان چون دهنی کز بن دندان او را
امتثال آرد گردون چو برون داد مثال
هوش مصنوعی: بیزبان مانند کسی است که با دندانهایش حرف بزند، و آسمان نیز به نوعی شبیه به اوست که وقتی او را از درون خارج کند، مثالی میآورد.
بوده در طاعت او دیو و پری و دد و دام
خفته در سایه او فتنه شکسته پر و بال
هوش مصنوعی: در حضور و تحت تأثیر او، تمام موجودات خبیث و پلید، حتی دیوها و پریها، و همچنین جانوران و شکارچیان، آرام و بیحرکت هستند. در سایهی او، هر نوع آشوب و فتنهای از بین رفته و از قدرتش کاسته شده است.
هر کجا روی نهد گشته مطاع اندر وقت
هر کجا بوس زند گشته مصون اندر حال
هوش مصنوعی: هر جا که بروید، در آنجا چیز ارزشمندی خواهید یافت و در هر زمانی با محبت و احترام رفتار کنید، در آن صورت در امنیت خواهید بود.
حلقه گشتست چو مار از پی آن کو باشد
گنج غایب را هم خازن و هم حافظ مال
هوش مصنوعی: زندگی مانند حلقهای است که ما را به جستوجوی گنجی پنهان میکشاند. برای داشتن این گنج، باید هم نگهبان و هم محافظ مال خود باشیم.
خاتم حاکم عدلست که دین را بنده است
آنکه چون نقش نگین دولت او پاینده است
هوش مصنوعی: حاکم عادل مانند انگشتری است که دین به آن وابسته است؛ زیرا مثل نقش نگین، حکومت او همواره برقرار و پایدار است.
چیست آن جرم مطول شده بر عقل امیر
دو زبانی که شود بی دهنی نطق پذیر
هوش مصنوعی: چیست این موضوعی که باعث گسترش افکار من شده و سبب شده که امیر دو زبانی، بدون داشتن کلامی برای بیان، قادر به سخن گفتن باشد؟
صدفی کز دل او عقل برد در و گهر
نافه کزدم او روح برد مشک و عبیر
هوش مصنوعی: صدف که از دل او عقل را بیرون برد، گوهرش را به من بدهکار کرد. عطر و روح او مانند مشک و عبیری است که من از او گرفتم.
آنکه مقصور بدو باشد فیض ارزاق
وانکه معلوم بدو گردد سر تقدیر
هوش مصنوعی: کسی که تنها به او توجه دارد، روزی و نعمتهایش را میبیند و کسی که تقدیرش برایش روشن شود، به سرنوشتش پی میبرد.
حی ناطق نه و احوال بگوید بمیان
عالم السر نه و اسرار بداند بضمیر
هوش مصنوعی: حی ناطق، یعنی موجود زنده و فهیم، میتواند احوال و حالات را بیان کند و در دل جهان نهان، اسرار را درک نماید.
او کند ملت حق را بهمه جا ترتیب
و او دهد دولت و دین را همه وقتی تدبیر
هوش مصنوعی: او ترتیب و نظم را در میان مردم حق برقرار میکند و به آنها دولت و دین را در زمان مناسب میآورد.
بر نهاد وی اگر صفرا مستولی نیست
پس زبانش ز چه معنی است سیه گشته چو قبر
هوش مصنوعی: اگر در وجود او صفرا (زردی یا خشمی) وجود ندارد، پس چرا زبانش به حالت سیاه درآمده است، مانند قبر.
ساخته فرق فصاحت زدم او تشریف
یافته چشمه حیوان زنم او تشویر
هوش مصنوعی: من تفاوت بین سخنوری و بیانی را ایجاد کردم، میخواهم او را به عنوان یک شخصیت بزرگ بشناسم و همچنان به جوانی با ویژگیهای خاص اشاره کنم.
خامه خواجه شرعست که دین راست نگین
آفتاب کرم و سایه حق رکن الدین
هوش مصنوعی: خامه فقیه نماینده حقیقت دین است که درخشش و ارزش بالایی دارد، همچون خورشید رحمت و سایهای از وجود حق که اساس دین را تشکیل میدهد.
آنکه در صدر قضا تا به حکومت بنشست
چنگ بازی بمثل سینه کبکی بنخست
هوش مصنوعی: آن کسی که در اوج قدرت و قضاوت قرار دارد، مانند کبکی که در آغاز دست به نواختن چنگ میزند، شروع به نمایش تواناییهای خود میکند.
وانکه تا او در انصاف گشودست ز بیم
پشت ظالم بشکست و نفس فتنه ببست
هوش مصنوعی: کسی که در قضاوت خود انصاف را رعایت کند، از ترس ظلم و ستمش، به حقایق و واقعیتها توجه میکند و در برابر فساد و فریبایی که ممکن است ایجاد شود، مقاومت میکند.
دیده اکنون نتواند که کند هیچ زنا
نرگس اکنون نتواند که برون آید مست
هوش مصنوعی: چشمها دیگر قادر نیستند که چیزی ببینند و چهره نرگس هم نمیتواند از حالتی که دارد خارج شود و به دنیای بیرون بیاید.
باد در خطه عدلش ز بر جنبش آب
شیشه هیچ حبابی ز تموج نشکست
هوش مصنوعی: در سرزمین عدالت، نسیمی که میوزد، هیچ حبابی از روی آب در شیشه نمیترکاند و نمیشکند.
موم و شکر را دادست امان زاتش و آب
وز هوا گردش بر دامن عصمت ننشست
هوش مصنوعی: موم و شکر را به خاطر لطافت و شیرینیاش در امان گذاشته و آتش و آب و هوا نتوانستهاند بر پاکی و عفت او تأثیر بگذارند.
بر همه خلق سرافراز شود هر که چو سرو
پاکدامن بود و راست رو و کوته دست
هوش مصنوعی: هر کسی که همچون درخت سرو نجیب و باوقار باشد، با شرافت و صداقت در زندگی خود، بر سایر مردم پیشی خواهد گرفت و مایه افتخار خواهد شد. همچنین، کسی که دستش به آزار دیگران دراز نیست، از دیگران محبوبتر و سرافرازتر خواهد بود.
هر چه اسباب معالیست میسر بادش
کانچه انواع معانیست بحمدالله هست
هوش مصنوعی: هر چیزی که باعث دستیابی به چیزهای عالی و بزرگ میشود، فراهم است و آنچه که نشانههای مختلف معانی را تشکیل میدهد، با تشکر از خداوند، وجود دارد.
نیست در دایره آن کز خط او سر بکشد
خود کسی سر نتواند که ز چنبر بکشد
هوش مصنوعی: در دایرهای که وجود دارد، هیچکس نمیتواند سر از خطی که او ترسیم کرده فراتر بگذارد. هیچکس نمیتواند از این محدوده خارج شود.
ای ز جاه تو شده دست حوادث کوتاه
از تو چون مسند تو روز بداندیش سیاه
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر مقام و قدرتت، حوادث و مشکلات به تو نزدیک نمیشوند، مانند تکیهگاهی که در روزهای بد و تاریک است و از او حمایت میکند.
توئی آنکس که نکردی بهمه عمر قبول
در قضا هیچ زکس جز که شهادت زگواه
هوش مصنوعی: تو آن کسی هستی که در تمام عمرت هیچ چیزی را از کسی قبول نکردی جز اینکه گواهی بر حقایق را بپذیری.
تحفه باشد نیکو بوجود تو سؤال
هدیه باشد زیبا بر عفو تو گناه
هوش مصنوعی: هدیهای زیبا از وجود تو به حساب میآید، همانند سؤالی که به خاطر بخشش تو بر گناه انسان نیکو است.
کلف مه ز رخ مه ببرد گر باشد
رای روشنگر تو صیقل آیینه ماه
هوش مصنوعی: اگر عقل روشنگر تو بخواهد، میتواند زلف ماه را از چهرهاش جدا کند، همانطور که صیقل دادن میتواند آینهای را درخشان کند.
در جهان بحر سخای تو اگر موج زند
عقل بیرون نتواند شدن از وی بشناه
هوش مصنوعی: در دنیا، در دریای بخشش تو اگر امواجی به وجود آید، عقل نمیتواند از آن فاصله بگیرد و خود را جدا کند.
برد عدالت ز جهان قاعده ظلم چنانک
کهربا زهره ندارد که ببوسد رخ کاه
هوش مصنوعی: عدالت از جهان رخت بربسته و ظلم به قدری فراگیر شده که مانند کهربا، زهره قادر به بوسیدن چهره کاه نیست. این بیان به این معناست که در دوران ظلم، نیکی و عدالت جایی ندارند و تنها تاریکی و تباهی حاکم است.
دشمن جاه تو در حبس ابد ماند چنان
که برون آمد نتواند چون سایه ز چاه
هوش مصنوعی: دشمن مقام و منزلت تو تا ابد در بند خواهد ماند، به گونهای که اگر هم بخواهد به بیرون بیاید، نمیتواند، مانند سایهای که از چاه خارج نمیشود.
آنچنان از کرم و لطف سرشته گل تو
که شود رقص کنان یاد عدو از دل تو
هوش مصنوعی: گل تو به قدری با محبت و دوستی سرشته شده است که حتی وقتی به یاد دشمن میافتی، دل تو را خوشحال میکند و باعث رقصیدن آن میشود.
این چه لطفست که ناموس صبا میشکنی
وین چه حلمست که دشمن به غلط میفکنی
هوش مصنوعی: این چه احساسی است که تو به سادگی از درنگ نسیم لطیف میگذری و چه صبر و شکیباییای است که دشمن را به اشتباه میزنی؟
دشمنان از سخن نرم تو مغرور شدند
وقت باشد که زیانکار شود خوشسخنی
هوش مصنوعی: دشمنان به خاطر لطافت و نرمی کلام تو فریب خوردند و ممکن است خوشزبانی تو سبب ضرر و زیان تو شود.
چند ازین قاعدهها وقت درآمد که کنون
تیغ واعظ بکشی گردن دشمن بزنی
هوش مصنوعی: چند بار از این قوانین و اصول در زمان مناسب استفاده کردی که اکنون با کلام نصیحتکنندهات دشمن را از پا درآوری؟
آسمانی نبود دور که دشمن مالی
آفتابی نه عجب باشد اگر تیغ زنی
هوش مصنوعی: در این دنیا، اگر در بالاییها و آسمانها به دنبال خوشبختی نباشی، دور از انتظار نیست که در مشکلات مالی و مادی دچار سختیها بشوی. در این شرایط، ممکن است به سمت اعمال نادرست و خطرناک بروی.
کیست امروز که یارد که کند با تو مری
کیست اکنون که تواند که کند با تو منی
هوش مصنوعی: امروز چه کسی است که بتواند با تو همدلی کند؟ چه کسی میتواند در این زمان با تو همراه باشد؟
تو اگر بانگ زنی بر فلک آینهگون
نفس صبح ز هیبت به گلو برشکنی
هوش مصنوعی: اگر تو فریاد بزنی تا آسمان صاف و شفاف را به گوش برسانی، آنچنان که صبحگاه با شکوه و زیبایش، نمایان شود، هیبت و عظمت آن بر تو چیره خواهد شد.
با چنین منصب اگر مالش دشمن ندهی
پس تو معذور به نزد کرم خویشتنی
هوش مصنوعی: اگر در چنین موقعیتی که مقام و منزلت به تو داده شده، نتوانی مال و ثروت را از دشمنان خود به دست آوری، پس هیچ عذری برای دست کشیدن از بخشایش و generosity خود نداری.
حاکمی مثل تو ایام ندیدست به چشم
کش نجنبید برای طمعی آتش خشم
هوش مصنوعی: هیچکس مثل تو را در دورانش ندیده است، پس برای رسیدن به اهداف خود با چشمانی بسته و بدون حرکت، خشم و قهر را در دل نگهدار.
تا ابد قاعده شرع بتو محکم باد
تا بحشر آستی علم بتو معلم باد
هوش مصنوعی: امیدوارم که قوانین دین همواره به قوت خود باقی بمانند و تا روز قیامت، دانش و علم در دست تو باشد.
مسندت قبله گه شرع محمد گشتست
درگهت سجده گه جمله بنی آدم باد
هوش مصنوعی: جایگاه تو، مکان عبادت و توجه به سمت خداوند است، زیرا پیروی از دستورات پیامبر محمد در آنجا برقرار است. تو محلی هستی که همه انسانها در برابر آن سجده میکنند.
روز حکمت چو نشینی تو با حیای حقوق
کلک تو همنفس عیسی بن مریم باد
هوش مصنوعی: زمانی که تو با درایت و رعایت حقوق و موازین انسانی بنشینی، خوب است که مانند عیسی بن مریم (ع) همدل و همنفس باشی.
عکس طبعت سبب حل همه اشکالست
فیض دستت سبب رزق همه عالم باد
هوش مصنوعی: خود طبیعت تو باعث برطرف شدن تمام مشکلات است و لطف و یاری تو سبب روزی همه جهان باشد.
دل ظالمرا چون عدل تو داغی گشتست
ریش مظلومان را لطف تو چون مرهم باد
هوش مصنوعی: دل ظالم به خاطر عدالت تو داغ و آتشین شده است و لطف تو به مانند مرهمی برای زخمیهای مظلومان عمل میکند.
دشمن جاه تو آواره و پرکنده چنانک
بهترین جمعی در خانه او ماتم باد
هوش مصنوعی: دشمن تو به خاطر مقام و موقعیتت بینوا و سرگردان است، به طوری که بهترین افراد در خانهاش در حال عزاداری هستند.
کمترین شعله رایت کره انور شد
زیرتر پایه قدرت فلک اعظم باد
هوش مصنوعی: کمترین شعلهای که از پرچم تو درخشان شده، پایهگذار قدرت بزرگ آسمان است.
زین اقبال تو بسته همه بر اسب مراد
سیر گردون ز پی جاه تو بر حسب مراد
هوش مصنوعی: این بیت به توفیق و موفقیت فرد اشاره دارد که همه چیز بر طبق آرزوهای او پیش میرود و در نتیجه، او مانند سوارکاری بر اسب خواستههایش در حال حرکت است. دنیا نیز به دنبال جاه و مقام او به راه افتاده است.