گنجور

شمارهٔ ۱۰ - در مدح سلطان ملکشاه سلجوقی

یارب این خوش نفس باد صباست
یا نسیمی ز دم مشگ ختاست
جان همی تازه شود زین دم خوش
اینت خرم که دم باد صباست
باغ و بستان را زانصاف بهار
از گل و بلبل صد برگ و نواست
مهد گل میرسد اینک زیراک
عرصه باغ سراسر دیباست
روز را خط بنفشه بدمید
طره شب ز پی آن پیراست
بتماشا شدن امروز بباغ
بی می و مطرب و معشوق خطاست
دو دلانرا چو روا آمد خون
خون انگور دودل خور که رواست
یاد اقبال ملک شاهی را
مژده فتح شهنشاهی را
از حمل مهر چو تابنده شود
کوکب از شاخ درخشنده شود
دم عیسیست مگر باد صبا
که دل مرده بدو زنده شود
زعفران در دهن غنچه نهد
تا بهر بادی در خنده شود
گل چو بدعهدی و رعنائی کرد
دولتش زود پراکنده شود
سرو چون راست روی پیشه گرفت
زان بسر سبزی پاینده شود
راست همچون دهن مادح شاه
دهن گل بزر آکنده شود
آنکه خورشید ثنایش گوید
وانکه افلاک رضایش جوید
چشم نرگس ز چه خواب آلودست
دوش گوئی همه شب نغنودست
جام گل بین که بزر آکندست
قدح لاله بمشک اندودست
تا نقاب از گل بگشاد صبا
بلبل از لابه گری ناسودست
شاخ را گر نه ز انصاف بهار
معجز موسی عمران بودست
پس پیری و عصائی کو داشت
ید بیضا نه عجب بنمودست؟
لاله چون جوشن خصم سلطان
پاره پاره شد و خون آلودست
دهن ابر پر آتش شد ازانک
با کفش لاف سخا پیمودست
عفو او روی گنه می پوشد
ظلم از و جامه سیه می پوشد
دهر سر زیر و پریشان گذرد
گر نه در طاعت سلطان گذرد
زانچه او کرد اشارت بجهان
زهره دارد که نه چونان گذرد
صرصر خشم وی آتش بارد
ورچه بر چشمه حیوان گذرد
تیغ او از جگر شیر خورد
تیر او بر دل سندان گذرد
آفتاب فلک از هیبت او
از بر چرخ بفرمان گذرد
کمترین بخشش او در عمری
بر کف بحر و دل کان گذرد
لطف او نیک بدان می ماند
که صبا بر گل خندان گذرد
ایکه خورشید قفا خورده تست
خیمه چرخ سراپرده تست
لفظ تو قیمت شکر شکند
جود تو قاعده زر شکند
ماه منجوق تو انجم سپرد
رایت رای تو لشگر شکند
ده منی تیغ تو خفتان گسلد
صد منی گرز تو مغفر شکند
کوهرا قهر تو از بن بکند
چرخ را خشم تو چنبر شکند
صفحه تیغ تو آبیست کزو
ورق عمر عدو در شکند
روز رزم تو سنان خطیت
نور در دیده اختر شکند
خصم را سهم تو چون زلف بتان
بیکی لحظه بهم بر شکند
کان ز جود تو امان میخواهد
جان ز تیغ تو زمان میخواهد
قهرت از مهر سپر برباید
خشمت از کوه کمر بگشاید
صیقل تیغ تو هنگام وغا
زنگ کفر از رخ دین بزداید
چرخ صد چشم چو تو کم بیند
مادر دهر چو تو کم زاید
خه خه ای شاه که از هیبت تو
کهربا کاه همی نرباید
عدل تو پشت ستم می شکند
باس تو پاس جهان میباید
چونصدف چرخ همه گوش شدست
تا که رای تو چه میفرماید
مثل تو شاه بصد دور قران
فلک آینه گون ننماید
باز چتر تو دهد فر همای
نور عدل تو سزد ظل خدای
خسروا تخت تو بر گردون باد
چاکر قدر تو افریدون باد
از شب چتر تو چون روز بهار
دولت و ملک تو روزافزون باد
هر دلی کز تو در او غائله ایست
چون دل ساغر تو پرخون باد
رایت ملک تو چون همت تو
از خم هفت فلک بیرون باد
هر نوائی که عدویت سازد
ضرب تیغ تو در او موزون باد
صفحه تیغ چو نیلوفر تو
دایم از خون عدو گلگون باد
روز نوروز و سر سال عجم
بر تو چون طالع تو میمون باد
تا ابد بر فلکت فرمان باد
هر چه گوئی که چنین چونان باد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یارب این خوش نفس باد صباست
یا نسیمی ز دم مشگ ختاست
هوش مصنوعی: ای خدا، آیا این نفس خوش و لطیف که به مشام می‌رسد، از نسیم صبحگاهی است یا بویی از عطر دل‌انگیز ختا به مشام می‌آید؟
جان همی تازه شود زین دم خوش
اینت خرم که دم باد صباست
هوش مصنوعی: زندگی و روح انسان با وزش خوشی و سرزندگی تازه می‌شود و این لحظه خوش، به مانند نسیم ملایم صبحگاهی است که روح را شاداب می‌کند.
باغ و بستان را زانصاف بهار
از گل و بلبل صد برگ و نواست
هوش مصنوعی: باغ و باغچه به خاطر زیبایی بهار پر از گل و صدای بلبل است.
مهد گل میرسد اینک زیراک
عرصه باغ سراسر دیباست
هوش مصنوعی: اینک زمان ظهور گل مهدی (عج) فرارسیده است، زیرا عرصه باغ پر از زیبایی و لطافت است.
روز را خط بنفشه بدمید
طره شب ز پی آن پیراست
هوش مصنوعی: در روز، خط بنفشه‌ای نمایان شد و پس از آن طره شب با زیبایی خاصی پدیدار گردید.
بتماشا شدن امروز بباغ
بی می و مطرب و معشوق خطاست
هوش مصنوعی: امروز رفتن به باغ و تماشای زیبایی‌ها در کنار می و مطرب و معشوق، اشتباه است.
دو دلانرا چو روا آمد خون
خون انگور دودل خور که رواست
هوش مصنوعی: دو دلی‌ها وقتی دیدند که نوشیدن خون انگور مجاز است، بی‌پروا به سراغش رفتند و آن را نوشیدند.
یاد اقبال ملک شاهی را
مژده فتح شهنشاهی را
هوش مصنوعی: یاد اقبال، خبر خوشی از پیروزی پادشاهی را به همراه دارد.
از حمل مهر چو تابنده شود
کوکب از شاخ درخشنده شود
هوش مصنوعی: زمانی که عشق در دل شمعی را روشن کند، آن شمع همچون ستاره‌ای درخشان می‌شود و از نور خود می‌درخشد.
دم عیسیست مگر باد صبا
که دل مرده بدو زنده شود
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی مثل دم عیسی (پیامبر) است که می‌تواند دل‌های مرده را زنده کند.
زعفران در دهن غنچه نهد
تا بهر بادی در خنده شود
هوش مصنوعی: زعفران را در دهن غنچه می‌نهد تا به خاطر نسیم، غنچه لبخند بزند.
گل چو بدعهدی و رعنائی کرد
دولتش زود پراکنده شود
هوش مصنوعی: وقتی که گل بی وفایی و زیبایی کند، زود خوشبختی‌اش از بین می‌رود و پراکنده می‌شود.
سرو چون راست روی پیشه گرفت
زان بسر سبزی پاینده شود
هوش مصنوعی: وقتی سرو با قامت راست و بلند خود به کار ایستاده، از آن سر، سبزی و زندگی پایدار به وجود می‌آورد.
راست همچون دهن مادح شاه
دهن گل بزر آکنده شود
هوش مصنوعی: حقیقتاً همچنان که لب‌های ستایشگر پادشاه پر از گل‌برگ‌هاست، کلامی که بر زبان می‌آید نیز باید پر از زیبایی و صداقت باشد.
آنکه خورشید ثنایش گوید
وانکه افلاک رضایش جوید
هوش مصنوعی: آن کسی که خورشید به عظمت و شکوه او سخن می‌گوید و آنکه دنیا و آسمان‌ها خواهان خوشنودی و رضایت او هستند.
چشم نرگس ز چه خواب آلودست
دوش گوئی همه شب نغنودست
هوش مصنوعی: چشم نرگس دیروز خواب‌آلود به نظر می‌رسید، انگار که تمام شب در خواب بوده و نغمه‌خوانی کرده‌است.
جام گل بین که بزر آکندست
قدح لاله بمشک اندودست
هوش مصنوعی: نگاهی به جام گل بینداز که از آن پر شده و جایگاه لاله با مشک خوشبو آراسته است.
تا نقاب از گل بگشاد صبا
بلبل از لابه گری ناسودست
هوش مصنوعی: وقتی نسیم صبحگاهی گل را شکوفا کرد، بلبل که از شدت شوق و شادی به سر می‌برد، نتوانست خویشتن‌داری کند و شروع به آواز خواندن کرد.
شاخ را گر نه ز انصاف بهار
معجز موسی عمران بودست
هوش مصنوعی: اگر شاخ، به عدالت و انصاف توجه نداشته باشد، بهاری که در آن میوه‌ها می‌رویند و به بار می‌آیند، همچون معجزه موسی، فراموش خواهد شد.
پس پیری و عصائی کو داشت
ید بیضا نه عجب بنمودست؟
هوش مصنوعی: دیگر چه عجیب است که کسی با سن و سال بالا و عصا در دست، نشانه‌های خاص و قدرت‌های شگفت‌انگیز را از خود نشان دهد؟
لاله چون جوشن خصم سلطان
پاره پاره شد و خون آلودست
هوش مصنوعی: گل لاله مانند زره‌ای است که در جنگ پاره‌پاره شده و به خون آغشته است.
دهن ابر پر آتش شد ازانک
با کفش لاف سخا پیمودست
هوش مصنوعی: ابر از شدت آتش و گرما به خود می‌لرزد و این نشان‌دهنده‌ی آن است که شخصی با قاطعیت و بلندپروازی در مسیر بخشندگی و سخاوت گام برداشته است.
عفو او روی گنه می پوشد
ظلم از و جامه سیه می پوشد
هوش مصنوعی: بخشش او گناهان را می‌پوشاند، اما ظلم و ستم چهره‌ای سیاه دارد.
دهر سر زیر و پریشان گذرد
گر نه در طاعت سلطان گذرد
هوش مصنوعی: دنیا به آرامی و در بی‌نظمی می‌گذرد، مگر اینکه در راه اطاعت و خدمت به شاه حرکت کنیم.
زانچه او کرد اشارت بجهان
زهره دارد که نه چونان گذرد
هوش مصنوعی: به خاطر آن چیزی که او به جهان اشاره کرده، زهره توانایی دارد که مانند آن رفتار نکند.
صرصر خشم وی آتش بارد
ورچه بر چشمه حیوان گذرد
هوش مصنوعی: خشم او همچون طوفانی شدید است که آتش به بار می‌آورد، حتی اگر بر چشمه زندگی بخش جانوران بگذرد.
تیغ او از جگر شیر خورد
تیر او بر دل سندان گذرد
هوش مصنوعی: تیغ او مانند شمشیری است که از دل شیر فرو می‌رود و تیرش بر دل سنگین‌ترین اشیاء نیز نفوذ می‌کند.
آفتاب فلک از هیبت او
از بر چرخ بفرمان گذرد
هوش مصنوعی: خورشید آسمان به واسطه قدرت و عظمت او از میان گردونه‌ی فلکی عبور می‌کند.
کمترین بخشش او در عمری
بر کف بحر و دل کان گذرد
هوش مصنوعی: ناچیزترین بخشش او در یک عمر، بیشتر از تمام دریاها و دل‌هاست.
لطف او نیک بدان می ماند
که صبا بر گل خندان گذرد
هوش مصنوعی: لطف و مهربانی او مثل نسیمی است که با لطافت و خوشی از روی گل‌های خندان می‌گذرد.
ایکه خورشید قفا خورده تست
خیمه چرخ سراپرده تست
هوش مصنوعی: خورشید پشت سر تو قرار گرفته و آسمان سرپوشی از چادر توست.
لفظ تو قیمت شکر شکند
جود تو قاعده زر شکند
هوش مصنوعی: کلام تو مانند شکر شیرین است و بخشش تو ارزش طلا را زیر سوال می‌برد.
ماه منجوق تو انجم سپرد
رایت رای تو لشگر شکند
هوش مصنوعی: ماه تو مانند مرواریدهایی است که در آسمان پراکنده‌اند و پرچم افکار تو، ارتش دشمن را شکست می‌دهد.
ده منی تیغ تو خفتان گسلد
صد منی گرز تو مغفر شکند
هوش مصنوعی: تیغ تو می‌تواند ضربه‌ای به من بزند که به اندازه صد من وزن دارد و گرز تو قادر است از هم بپاشد و محافظ من را بشکند.
کوهرا قهر تو از بن بکند
چرخ را خشم تو چنبر شکند
هوش مصنوعی: خشم و قهر تو به قدری قوی است که می‌تواند کوه‌ها را از ریشه بکند و چرخِ زمان را بشکند.
صفحه تیغ تو آبیست کزو
ورق عمر عدو در شکند
هوش مصنوعی: صفحه تیغ تو رنگ آبی دارد و باعث می‌شود که عمر دشمنان در برابر آن شکسته شود.
روز رزم تو سنان خطیت
نور در دیده اختر شکند
هوش مصنوعی: در روز نبرد، نیزه‌ات مانند نوری در چشمان ستاره‌ها می‌درخشد و آن‌ها را می‌شکند.
خصم را سهم تو چون زلف بتان
بیکی لحظه بهم بر شکند
هوش مصنوعی: قسمت دشمن را مانند زلف‌های زیبا و پیچیده، در یک لحظه به راحتی می‌توان گسست و از هم جدا کرد.
کان ز جود تو امان میخواهد
جان ز تیغ تو زمان میخواهد
هوش مصنوعی: از بخشش تو جانم به امان می‌طلبد و زمان نیاز دارد تا از تیغ تو دور بماند.
قهرت از مهر سپر برباید
خشمت از کوه کمر بگشاید
هوش مصنوعی: غضب تو می‌تواند از عشق سپر بسازد و خشم تو می‌تواند کوه را از هم بگشاید.
صیقل تیغ تو هنگام وغا
زنگ کفر از رخ دین بزداید
هوش مصنوعی: تیغه تو در هنگام جنگ، زنگار کفر را از چهره دین پاک می‌کند.
چرخ صد چشم چو تو کم بیند
مادر دهر چو تو کم زاید
هوش مصنوعی: چرخ هستی به اندازه‌ای که تو را می‌بیند، چشم‌های زیادی دارد. مادر زمان نیز به اندازه‌ی تو، فرزندانی کمتر به دنیا می‌آورد.
خه خه ای شاه که از هیبت تو
کهربا کاه همی نرباید
هوش مصنوعی: ای پادشاه، با بزرگی و جلال تو، حتی کاه هم جرأت ندارد که در برابر تو قرار بگیرد.
عدل تو پشت ستم می شکند
باس تو پاس جهان میباید
هوش مصنوعی: عدالت تو قدرت ستم را در هم می‌شکند، زیرا تو باید نگهبان و حافظ جهان باشی.
چونصدف چرخ همه گوش شدست
تا که رای تو چه میفرماید
هوش مصنوعی: چرخِ فلک همگی به شنیدن سخن تو مشغول شده‌اند تا ببینند که تو چه می‌گویی.
مثل تو شاه بصد دور قران
فلک آینه گون ننماید
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند تو در عالم وجود نمی‌آید که همچون آینه‌ای درخشان و نمایان باشد و چهره‌اش به زیبایی ستاره‌های آسمان جلوه کند.
باز چتر تو دهد فر همای
نور عدل تو سزد ظل خدای
هوش مصنوعی: چتر تو دوباره سایه‌ای از نور عدلت را به ما می‌دهد و این سایه به راستی شایسته‌ی خدای بزرگ است.
خسروا تخت تو بر گردون باد
چاکر قدر تو افریدون باد
هوش مصنوعی: ای خسرو، به تو امیدوارم که بر تخت پادشاهی باقی بمانی و چاکر و خدمتگذاری چون افریدون داشته باشی.
از شب چتر تو چون روز بهار
دولت و ملک تو روزافزون باد
هوش مصنوعی: از تاریکی شب، همچون روز بهار، سایه‌ات همیشه بر سر ما باشد و حکومت و نعمت‌های تو هر روز افزایش یابد.
هر دلی کز تو در او غائله ایست
چون دل ساغر تو پرخون باد
هوش مصنوعی: هر دلی که از تو ناراحتی یا مشکل داشته باشد، مانند ساغری است که پر از خون است.
رایت ملک تو چون همت تو
از خم هفت فلک بیرون باد
هوش مصنوعی: اگر اراده و تلاش تو به اندازه فراز و بلندی‌های آسمان‌ها باشد، آنگاه ملک و سلطنت تو هم به همان اندازه در بالاترین مقام‌ها خواهد بود.
هر نوائی که عدویت سازد
ضرب تیغ تو در او موزون باد
هوش مصنوعی: هر صدایی که با هنر ایستادگی و شجاعت تو مرتبط باشد، باید به گونه‌ای باشد که با قدرت و تیزی تیغ تو هماهنگ شود.
صفحه تیغ چو نیلوفر تو
دایم از خون عدو گلگون باد
هوش مصنوعی: تیغ مانند نیلوفر همیشه با خون دشمن آغشته است.
روز نوروز و سر سال عجم
بر تو چون طالع تو میمون باد
هوش مصنوعی: در روز نوروز و آغاز سال Persian، برای تو آرزوی خوشبختی و سعادت دارم، انگار که ستاره‌های نیکو در آسمان به تو نسبت داده شده‌اند.
تا ابد بر فلکت فرمان باد
هر چه گوئی که چنین چونان باد
هوش مصنوعی: همیشه بر سرنوشت تو فرمان باد حاکم است و هرچه بگویی، مانند باد، همان خواهد بود.