شمارهٔ ۷۲ - شوق
بخدائی که رخت عزت او
در سرای کهن نمی گنجد
وز عدم ذره بی اجازت او
در خم کاف کن نمی گنجد
کانچه اندر ضمیر شوق منست
در دهان سخن نمی گنجد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بخدائی که رخت عزت او
در سرای کهن نمی گنجد
هوش مصنوعی: به خدایی که عظمت و بزرگیاش در مکانهای قدیمی و محدود نمیگنجد.
وز عدم ذره بی اجازت او
در خم کاف کن نمی گنجد
هوش مصنوعی: هیچ ذرهای از عدم و نیستی بدون اجازه او در کاف (که نشاندهنده وسعت و عالم وجود است) جا نمیگیرد.
کانچه اندر ضمیر شوق منست
در دهان سخن نمی گنجد
هوش مصنوعی: هر آنچه در دل من از شوق و آرزو وجود دارد، نمیتواند به خوبی در کلمات بیان شود.