گنجور

شمارهٔ ۶۷ - وظیفه

شاعری را اگر دهی دشنام
بر تو آنرا وظیفه پندارد
ور قفائی خورد ز تو بمثل
سر سال آن قفا طمع دارد
بر امید وظایف مردم
شب نباشد که روز نشمارد
هر کرا راه و رسم این باشد
بر تو مرسوم خویش بگذارد؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاعری را اگر دهی دشنام
بر تو آنرا وظیفه پندارد
هوش مصنوعی: اگر به شاعری بد و بیراه بگویی، او این را به عنوان یک مسئولیت می‌داند و در برابرش واکنش نشان می‌دهد.
ور قفائی خورد ز تو بمثل
سر سال آن قفا طمع دارد
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو ضربه‌ای ببیند، مانند این است که سال‌ها به انتظار باقی می‌ماند تا دوباره شانس و فرصت پیش بیاید.
بر امید وظایف مردم
شب نباشد که روز نشمارد
هوش مصنوعی: اگر مردم بر اساس امید و وظایف خود عمل کنند، هرگز در شب نخواهند ماند و روز را از دست نخواهند داد.
هر کرا راه و رسم این باشد
بر تو مرسوم خویش بگذارد؟
هوش مصنوعی: هر کسی که این‌گونه رفتار کند، باید عادات و رسوم خود را بر تو تحمیل کند؟