شمارهٔ ۶۵ - مجدالدین
خداوندا تو آنشخصیکه چشم چرخ فیروزه
نبیند در هزاران دور اگر چون تو بشر جوید
سپهر مجد و بحر علم و کان جود مجدالدین
که عقل کل زرای روشن تو راهبر جوید
بوقت بزم تو کان از کف رادت امان خواهد
بروزرزم تو نصرت زشمشیرت ظفر جوید
ز بهر مدحت تو تیر گردون کلک پیراید
ز بهر خدمت تو چرخ چون جوزا کمر جوید
زلطفت بلبل دلها همیشه میزند دستان
ز نطقت طوطی جانها همه ساله شکر جوید
بوقت عزم تو گردون برد از طبع تو سرعت
بگاه حزم تو خورشید از رایت نظر جوید
جز از تو کیست در گیتی که او قدر هنر داند
جز از تو کیست در عالم که او اهل هنر جوید
چو من مدحتسرائی کو که دارد چون تو ممدوجی
چو تو گوهرشناسی کو که مثل من گهر جوید
مرا تشریف فرمودی ولیکن دون قدر من
مرا کس اینقدر بخشد ز تو کس اینقدر جوید؟
هم از فرط سخایت دان اگر این بنده مخلص
همی زین پایه کوراست خود را بیشتر جوید
هر آنکس کو بمدح تو دهان بگشاد همچون گل
عجب نبود اگر حالی چو نرگس تاج زر جوید
کسی کو چون تو مخدومی بدست آورد در عالم
هم از دون همتی باشد گر از وی ما حضر جوید
کسی کود کرد غواصی بدریائی پر از گوهر
ز کوته دیدگی باشد که خرج مختصر جوید
من از تو نام گیرم زانکه ماه از مهر افزاید
من از تو بوی جویم زانکه گل رنگ از قمر جوید
تو کان جودی و ناچار رسم کان چنین باشد
که چون زر بیشتر بخشد طمع زو بیشتر جوید
نباشد خام طبعی زارزوی عقل نزدیکت
گر از دریا گهر خواهد ور از خورشید زر جوید
بمان در دولت جاوید و سرسبزی بکام دل
همی تا چرخ فیروزه برین عالم گذر جوید
شمارهٔ ۶۴ - ذکر خیر بعد از مرگ: تا زنده ایم بر من و تو گفتگو کنندشمارهٔ ۶۶ - دوری: بدانخدای که بی گرد موکب امرش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خداوندا تو آنشخصیکه چشم چرخ فیروزه
نبیند در هزاران دور اگر چون تو بشر جوید
هوش مصنوعی: ای خداوند، تو آن کسی هستی که اگر هزاران نفر در جستجوی زیباییها باشند، هیچکس جز تو را نمیبینند و چشم به فیروزهای نمیافتد.
سپهر مجد و بحر علم و کان جود مجدالدین
که عقل کل زرای روشن تو راهبر جوید
هوش مصنوعی: آسمان پر از عظمت و دریا پر از دانش است، و سخاوت مجدالدین همچون نور سنجش عقل کامل است که تو را به سوی حقیقت هدایت میکند.
بوقت بزم تو کان از کف رادت امان خواهد
بروزرزم تو نصرت زشمشیرت ظفر جوید
هوش مصنوعی: در زمان جشن و شادی تو، بگذار تا از دست تو آرامش بگیرد و در نبرد تو، پیروزی به وسیله شمشیر تو جستجو کند.
ز بهر مدحت تو تیر گردون کلک پیراید
ز بهر خدمت تو چرخ چون جوزا کمر جوید
هوش مصنوعی: برای ستایش و تمجید از تو، تیر روزگار به زیبایی درخشیده و از طرفی چرخش زمان همچون دامن جوزا به دور خود میچرخد.
زلطفت بلبل دلها همیشه میزند دستان
ز نطقت طوطی جانها همه ساله شکر جوید
هوش مصنوعی: زیبایی و نرمی صدای بلبل دلها را همیشه تحت تأثیر قرار میدهد. دستان طوطی مانند، از سخنان تو هر ساله شیرینی و شکر را میطلبند.
بوقت عزم تو گردون برد از طبع تو سرعت
بگاه حزم تو خورشید از رایت نظر جوید
هوش مصنوعی: زمانی که تو تصمیم میگیری، آسمان از طبع تو به سرعت حرکت میکند و در هنگام احتیاط، خورشید به خاطر پرچم تو به جستجوی نگاهی میپردازد.
جز از تو کیست در گیتی که او قدر هنر داند
جز از تو کیست در عالم که او اهل هنر جوید
هوش مصنوعی: در جهان چه کسی مانند تو ارزش هنر را میداند؟ چه کسی دیگر در این عالم هست که به دنبال هنرمندان برود و هنر را جستجو کند؟
چو من مدحتسرائی کو که دارد چون تو ممدوجی
چو تو گوهرشناسی کو که مثل من گهر جوید
هوش مصنوعی: هیچ کس در ستایش تو به اندازه من توانمند نیست و هیچ کس مانند تو را نمیشناسد. همچنین، هیچ کس به خوبی من نمیتواند جواهرات را جستوجو کند.
مرا تشریف فرمودی ولیکن دون قدر من
مرا کس اینقدر بخشد ز تو کس اینقدر جوید؟
هوش مصنوعی: تو به من احترام گذاشتی، اما من را در نظر نمیگیری. هیچکس به اندازهی من ارزش تو را نمیداند و هیچکس هم نمیتواند به اندازه من خواهان تو باشد.
هم از فرط سخایت دان اگر این بنده مخلص
همی زین پایه کوراست خود را بیشتر جوید
هوش مصنوعی: بدان که به خاطر سخاوت و generosity تو، این بنده مخلص که در این مقام به سر میبرد، بیشتر از خودش را جستجو میکند تا بتواند به تو نزدیکتر شود.
هر آنکس کو بمدح تو دهان بگشاد همچون گل
عجب نبود اگر حالی چو نرگس تاج زر جوید
هوش مصنوعی: هر کسی که درباره تو سخن بگوید و تو را ستایش کند، شگفتیای ندارد اگر حال و احوالش همچون نرگس باشد که به دنبال تاجی از طلاست.
کسی کو چون تو مخدومی بدست آورد در عالم
هم از دون همتی باشد گر از وی ما حضر جوید
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند تو، شخصیتی بزرگ و باعظمت را به عنوان مخدوم خود داشته باشد، در دنیا از نظر اعتبار و ارزش به افراد پست و ناکام میماند؛ حتی اگر ما از وجود او بهرهمند شویم.
کسی کود کرد غواصی بدریائی پر از گوهر
ز کوته دیدگی باشد که خرج مختصر جوید
هوش مصنوعی: کسی که در میان دریایی پر از گوهری عمیق شنا میکند، به خاطر دیدگاه محدودش فقط به دنبال خرجی کم و ناچیز است.
من از تو نام گیرم زانکه ماه از مهر افزاید
من از تو بوی جویم زانکه گل رنگ از قمر جوید
هوش مصنوعی: من از تو نام میبرم چونکه ماه از نوری که دارد، بهرهمند میشود. من از تو عطر میطلبم چونکه گل از رنگی که قمر دارد، الهام میگیرد.
تو کان جودی و ناچار رسم کان چنین باشد
که چون زر بیشتر بخشد طمع زو بیشتر جوید
هوش مصنوعی: شما مانند باران بخشندهای و ناچار باید به همین شکل عمل کنی که هرچه بیشتر از تو نعمت بگیرند، توقعات از تو نیز افزایش یابد.
نباشد خام طبعی زارزوی عقل نزدیکت
گر از دریا گهر خواهد ور از خورشید زر جوید
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از دریا جواهر بگیرد یا از خورشید طلا طلب کند، نباید کمخود را به خود بگیرد و از عقل خود دور باشد.
بمان در دولت جاوید و سرسبزی بکام دل
همی تا چرخ فیروزه برین عالم گذر جوید
هوش مصنوعی: بمان در خوشبختی و رونق همیشگی و به آرزوهای دل خود برسی، تا زمانی که این آسمان فیروزهای بر زمین بگذرد.