گنجور

شمارهٔ ۵ - کمال الدین محمود

دوستی دی سخنی خوش میگفت
دوستی کو بسخن استادست
که کمال الدین محمود الحق
پسری سخت کریم ورادست
در وی انصاف بسی معنی هاست
که خدا در دگران ننهادست
چیست آخر سبب حرمانش
که ازین قوم بدستش بادست
در وی و سیرت او عیبی نیست
یا بر او خود ز فلک بیدادست
گفتم ای خواجه خبر نیست ترا؟
کاین خلل خود ز کجا افتادست
اندر آن شخص دو عیبست بزرگ
هنری دارد و مردم زادست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوستی دی سخنی خوش میگفت
دوستی کو بسخن استادست
هوش مصنوعی: دوستی به زبان دلپذیری سخن می‌گفت، دوستی که در گفتار خود مهارت دارد.
که کمال الدین محمود الحق
پسری سخت کریم ورادست
هوش مصنوعی: محمود الحق، که کمال دین است، پسری بسیار سخاوت‌مند و با دست خیر است.
در وی انصاف بسی معنی هاست
که خدا در دگران ننهادست
هوش مصنوعی: در او انصاف معناهای بسیاری وجود دارد که خداوند در دیگران قرار نداده است.
چیست آخر سبب حرمانش
که ازین قوم بدستش بادست
هوش مصنوعی: آخر چه دلیلی وجود دارد که او از این جمع محروم مانده است، در حالی که در دست آن‌ها قرار دارد؟
در وی و سیرت او عیبی نیست
یا بر او خود ز فلک بیدادست
هوش مصنوعی: در ظاهر و باطن او هیچ نقص و عیبی وجود ندارد و اگر هم در او چیز نامطلوبی به نظر می‌رسد، ناشی از ظلم و بی‌عدالتی‌های آسمانی است.
گفتم ای خواجه خبر نیست ترا؟
کاین خلل خود ز کجا افتادست
هوش مصنوعی: گفتم ای آقا، آیا تو از چیزی بی‌ خبری؟ که این نقص و مشکل از کجا به وجود آمده است؟
اندر آن شخص دو عیبست بزرگ
هنری دارد و مردم زادست
هوش مصنوعی: در آن فرد، دو عیب بزرگ وجود دارد. او هنری دارد ولی در عین حال انسانی هم هست.