گنجور

شمارهٔ ۴۹ - کیفر مجیرالدین بیلقانی در هجای اصفهان

زاول که نفس ناطقه را از شعاع عقل
ایزد به لطف خویش و به رحمت بیافرید
پستان خویش در دهن شاعران نهاد
تا هر کسی به قدر فصاحت همی مکید
وز بهر اینکه دیرتر آمد مجیردین
شیرش نمانده بود پس اندر دهانْش رید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زاول که نفس ناطقه را از شعاع عقل
ایزد به لطف خویش و به رحمت بیافرید
هوش مصنوعی: آغاز وجود انسان، به ویژه روح ناطقه، نتیجه‌ی بخشش و رحمت الهی است که از نور عقل خداوند به وجود آمده است.
پستان خویش در دهن شاعران نهاد
تا هر کسی به قدر فصاحت همی مکید
هوش مصنوعی: او پستان خود را به دهان شاعران گذاشت تا هر کسی به اندازه بلاغت و فصاحتش از آن بهره‌مند شود.
وز بهر اینکه دیرتر آمد مجیردین
شیرش نمانده بود پس اندر دهانْش رید
هوش مصنوعی: به این خاطر که مجیردین دیرتر رسید، دیگر شیرش باقی نمانده بود و به همین دلیل در دهانش چیزی نمانده بود.