شمارهٔ ۴۶ - آری شود ولیک بخون جگر شود
ایخسروی که هر که کند بندگی تو
هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود
هر دم ببندگی تو این خیمه کبود
چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود
جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد
کام سخن زنام تو تنگ شکر شود
بر طوطی سخن چو هما سایه فکن
تا همچو باز چتر تو گردون سپر شود
ملک تو از میامن دین پروری تو
والله که کارنامه فتح و ظفر شود
گردون ضمان همیکند از عدل شاملت
کایام تو موافق عدل عمر شود
این اعتقاد خوب تو در حق اهل علم
میخ و طناب مملکت بحر و بر شود
مشاطه عروس بیان گشت و صف شاه
تا جان بوحنیفه ازو جلوه گر شود
از عطف مادرانه شاهم توقع است
کو دایه نوازش این بی پدر شود
تا این نهال نو زده ناگه ثمر دهد
تا این هلال نو شده آخر قمر شود
وز دولت تو کارک این سوخته جگر
با دشمنان خام طمع پخته تر شود
در حق این ضعیف خطا نیست ظن شاه
گر رای انورش پی فضل و هنر شود
هر روبهی که در حرم شاه راه یافت
از فرشاه در دهن شیر نر شود
خورشید لطف شاه چو پرتو همیزند
خاکی که مستعد قبولست زر شود
هر قطره کابر تربیتش رشح میکند
بر گردن ثنای تو عقد گهر شود
با اینهمه تراکم غم خوشدلست اگر
در ظل رحمت ملک دادگر شود
دلتنگ غنچه را چه شکرخندها بود
گر در حمایت دم باد سحر شود
با آْفتاب چرخ چراغ افکند بنور
گر از قبول شاه محل نظر شود
هر موی بر تنم بدعا صد زبان شدست
تا با غریم شکر مگر سر بسر شود
بر شد ز چرخ قدر من از التفات شاه
این سعدکی مساعد هر مختصر شود
چون من بعمرها سمنی بشکفد بباغ
چون من بسالها گهری نامور شود
تا مادر زمانه بزاید چو من پسر
ای بس که چرخ سرزده زیر و بر شود
بس دیده ستاره که از شب بدرجهد
بس جان صبح کز تن عالم بدر شود
گویند صبر کن که شود خون ز صبر مشک
آری شود ولیک بخون جگر شود
قطره بلی گهر شود اندر دل صدف
لیکن بشرط آنکه صدف کور و کر شود
تا سیر هفت مهره تابان رسد بپای
تا دور هفت حقه گردون بسر شود
بادا خروش کوس تو در گوش روزگار
چونانکه شرق و غرب جهانرا خبر شود
شمارهٔ ۴۵ - جواب مجیر بیلقانی: هجو میگوئی ای مجیرک هانشمارهٔ ۴۷ - غم خان و مان: تا کی غم خان و مان و فرزند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایخسروی که هر که کند بندگی تو
هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود
هوش مصنوعی: ای شاهی که هر کسی برای تو خدمت کند، هم به او مقام و اعتبار میدهی و هم او را از مشکلات و سختیها نجات میدهی.
هر دم ببندگی تو این خیمه کبود
چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود
هوش مصنوعی: هر لحظه در این خیمه آبی رنگ، تو به بندگی و تسلیم مشغولی، و مانند الاغی که ایستاده و کمرش را بستهاند، در حال تحمل و استقامت هستی.
جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد
کام سخن زنام تو تنگ شکر شود
هوش مصنوعی: جان خرد از زیباییهای تو سرشار است و وقتی که سخن از تو به میان میآید، شیرینی کلمات کم میآورد.
بر طوطی سخن چو هما سایه فکن
تا همچو باز چتر تو گردون سپر شود
هوش مصنوعی: اگر بر طوطی سخن بگویی و با لطف و محبت با او رفتار کنی، مانند این است که بر او سایه افکندهای. در این صورت، هرچند که مشکلات دنیا مانند طوفان به نظر برسند، تو محافظت و حمایت لازم را از آنها خواهی داشت.
ملک تو از میامن دین پروری تو
والله که کارنامه فتح و ظفر شود
هوش مصنوعی: خدا میداند که اگر تو به پرورش دین و اخلاق بپردازی، سرنوشت تو به پیروزی و موفقیت خواهد انجامید.
گردون ضمان همیکند از عدل شاملت
کایام تو موافق عدل عمر شود
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر عدل و انصاف تو، برای زندگیات بر اساس عدالت، تضمین و حمایت میکند.
این اعتقاد خوب تو در حق اهل علم
میخ و طناب مملکت بحر و بر شود
هوش مصنوعی: این باور مثبت تو دربارهی اهل علم میتواند مانند میخ و طناب، کشور را به هم مرتبط کند و مستحکم سازد.
مشاطه عروس بیان گشت و صف شاه
تا جان بوحنیفه ازو جلوه گر شود
هوش مصنوعی: آرایشگر عروس زیباییاش را به نمایش گذاشت تا صف شاه نیز جلوهگر شود و جان بوحنیفه از این زیبایی متاثر گردد.
از عطف مادرانه شاهم توقع است
کو دایه نوازش این بی پدر شود
هوش مصنوعی: از محبت و توجه مادرانه من انتظار دارم که این کودک که پدر ندارد، تحت حمایت و نوازش قرار گیرد.
تا این نهال نو زده ناگه ثمر دهد
تا این هلال نو شده آخر قمر شود
هوش مصنوعی: تا این جوانه تازه رشد کند و به ثمر بنشیند، و تا این ماه نو به کمال خود برسد.
وز دولت تو کارک این سوخته جگر
با دشمنان خام طمع پخته تر شود
هوش مصنوعی: با برکت و نعمت تو، این رنجیدهدل با دشمنان خود صبورتر و با تجربهتر میشود.
در حق این ضعیف خطا نیست ظن شاه
گر رای انورش پی فضل و هنر شود
هوش مصنوعی: اگر در حق این شخص ضعیف قضاوتی شده، نباید آن را اشتباه دانست، چرا که اگر نظر پادشاه بر اساس علم و هنر او باشد، این قضاوت نادرست نخواهد بود.
هر روبهی که در حرم شاه راه یافت
از فرشاه در دهن شیر نر شود
هوش مصنوعی: هر روباهی که بتواند به حرم شاه دسترسی پیدا کند، به مانند یک شیر نر قدرتمند و با کمال اهمیت میشود. این جمله نشاندهنده این است که اگر کسی به مقام و جایگاهی بالا دست یابد، حتی اگر در ابتدا کوچک و ناچیز باشد، ارزش و اعتبارش افزایش مییابد.
خورشید لطف شاه چو پرتو همیزند
خاکی که مستعد قبولست زر شود
هوش مصنوعی: وقتی که نور و محبت شاه مانند خورشید بر زمین بتابد، خاکی که قابلیت پذیرش دارد، به طلا تبدیل میشود.
هر قطره کابر تربیتش رشح میکند
بر گردن ثنای تو عقد گهر شود
هوش مصنوعی: هر قطرهای که از تربیت و آموزش به دست میآید، به زیبایی بر گردن ستایش تو نقش میزند و مانند عقدی از گوهر ارزشمند به نظر میرسد.
با اینهمه تراکم غم خوشدلست اگر
در ظل رحمت ملک دادگر شود
هوش مصنوعی: با وجود همهی غمها، دل شاد است اگر در سایهی رحمت خداوند مهربان به کمک برسد.
دلتنگ غنچه را چه شکرخندها بود
گر در حمایت دم باد سحر شود
هوش مصنوعی: اگر غنچه در وقت صبح و در هوای ملایم باد، به خاطر دلتنگیاش لبخند بزند، چه زیبایی و شگفتی خواهد داشت.
با آْفتاب چرخ چراغ افکند بنور
گر از قبول شاه محل نظر شود
هوش مصنوعی: اگر خورشید آسمان نور افشانی کند، برای کاخ شاه، روشنایی میآورد، ولی اگر نگاه شاه بر آن بیافتد، نورش میدرخشد.
هر موی بر تنم بدعا صد زبان شدست
تا با غریم شکر مگر سر بسر شود
هوش مصنوعی: هر تار موی من مثل یک زبان دعا میکند تا با صدای خوشم، شیرینی آن بیشتر شود.
بر شد ز چرخ قدر من از التفات شاه
این سعدکی مساعد هر مختصر شود
هوش مصنوعی: از آسمان نصیب من بالا رفت، به خاطر توجه پادشاه، و هر چیز اندکی به من کمک خواهد کرد.
چون من بعمرها سمنی بشکفد بباغ
چون من بسالها گهری نامور شود
هوش مصنوعی: وقتی که من در طول زندگیام شکوفا شوم و به ثمر برسم، مانند گلی در باغ، سالها بعد نامم چون مروارید درخشان خواهد شد.
تا مادر زمانه بزاید چو من پسر
ای بس که چرخ سرزده زیر و بر شود
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا ادامه داشته باشد و مانند من، فرزندانی به دنیا بیایند، این چرخ روزگار همواره در حال نوسان و تغییر خواهد بود.
بس دیده ستاره که از شب بدرجهد
بس جان صبح کز تن عالم بدر شود
هوش مصنوعی: بسیاری از ستارهها وجود دارند که از تاریکی شب خارج میشوند و همچنین جان صبحگاه از تن عالم جدا میشود.
گویند صبر کن که شود خون ز صبر مشک
آری شود ولیک بخون جگر شود
هوش مصنوعی: میگویند صبر کن تا اینکه صبر باعث شود دردها و ناراحتیهای تو تبدیل به چیزی شیرین و خوشایند شود. اما بدان که این صبر در واقع خون دل تو خواهد بود و این تحول به آسانی به دست نمیآید.
قطره بلی گهر شود اندر دل صدف
لیکن بشرط آنکه صدف کور و کر شود
هوش مصنوعی: قطره میتواند به گوهری در دل صدف تبدیل شود، اما این فقط در صورتی اتفاق میافتد که صدف نادیده و ناشنوا باشد.
تا سیر هفت مهره تابان رسد بپای
تا دور هفت حقه گردون بسر شود
هوش مصنوعی: تا زمانی که هفت سیاره درخشان به سمت پایانی خاص برسند، دوران هفت چرخش آسمانی به پایان خواهد رسید.
بادا خروش کوس تو در گوش روزگار
چونانکه شرق و غرب جهانرا خبر شود
هوش مصنوعی: بگذار صدای تو در گوش زمان طنینانداز شود، بهطوری که تمام گوشه و کنار دنیا از آن با خبر شوند.