شمارهٔ ۳۱ - شیشه آب
قدری می صاف کهنی خواسته بودم
زانکسکه اگر راست بگویم نه کسی بود
امروز فرستاد یکی شیشه آبم
چونانکه بهر قطره او در مگسی بود
از زنگ تو گفتی ز دل او نسبی داشت
وز گند تو گفتی زدهانش نفسی بود
چون دیدم ازینگونه پشیمان شدم الحق
دانستم کان خارج و بد ملتمسی بود
گفتم که بدو باز برو عذر بخواهش
گو خواهش دوشینه ماهم هوسی بود
آخر من بی آب نه در بادیه بودم
اینقدر بهر حال مرا دسترسی بود
آن از پی مستیم همی بایست ار نه
ما را بچه خانه ازان جنس بسی بود
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قدری می صاف کهنی خواسته بودم
زانکسکه اگر راست بگویم نه کسی بود
هوش مصنوعی: اندکی از گذشته خودم را که خواسته بودم، به یاد میآورم. اگر بخواهم راست بگویم، کسی در این میان وجود نداشت.
امروز فرستاد یکی شیشه آبم
چونانکه بهر قطره او در مگسی بود
هوش مصنوعی: امروز یکی برایم شیشهای از آب آورد، به گونهای که برای هر قطرهاش، مثل این بود که در مگس و عسل ماهی هست.
از زنگ تو گفتی ز دل او نسبی داشت
وز گند تو گفتی زدهانش نفسی بود
هوش مصنوعی: تو از صدای او سخن گفتی که دلی با تو دارد و از بوی بدی که به خاطر تو به مشامش رسیده، او هم نفسی را احساس کرده است.
چون دیدم ازینگونه پشیمان شدم الحق
دانستم کان خارج و بد ملتمسی بود
هوش مصنوعی: وقتی دیدم که چنین حالتی پیش آمده است، واقعا پشیمان شدم و فهمیدم که آن چیز، بیرونی و ناپسند است.
گفتم که بدو باز برو عذر بخواهش
گو خواهش دوشینه ماهم هوسی بود
هوش مصنوعی: من گفتم برو و از او عذرخواهی کن و بگو خواسته من در دیروز، تنها یک هوس بود.
آخر من بی آب نه در بادیه بودم
اینقدر بهر حال مرا دسترسی بود
هوش مصنوعی: هیچوقت در بیابان بی آب و علف نبودم، اما حتی در این شرایط هم به نحوی به هدفم دسترسی پیدا کردم.
آن از پی مستیم همی بایست ار نه
ما را بچه خانه ازان جنس بسی بود
هوش مصنوعی: ما باید به خاطر آن کسی که مست و شاداب است، بیوقفه تلاش کنیم؛ زیرا اگر نه، بچههای ما از آن نوع (شادابی و سرزندگی) فراوان وجود دارند.