شمارهٔ ۹۹
دورگشت از من آنکه جانم بود
زنده بی جان همی ندانم بود
دل ز من برگرفت بی سببی
آنکه جان من و جهانم بود
جان سپردم بدو چو میدیدم
که همه قصد او بجانم بود
نیست در خورد خاکپایش لیک
چه کنم دسترس بدانم بود
گوئی اندر فراق ما چونی
چه دهم شرح چون توانم بود
گر کسی گوید آن فغان ز که بود
شاید ار گویم از فلانم بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دورگشت از من آنکه جانم بود
زنده بی جان همی ندانم بود
هوش مصنوعی: آنکه باعث حیات روح من است، در دوری از من چه حالتی دارد؛ هرچند خود را زنده میداند، من نمیدانم او چگونه بیجان است.
دل ز من برگرفت بی سببی
آنکه جان من و جهانم بود
هوش مصنوعی: دل من بدون هیچ دلیلی از من کنارهگیری کرد، در حالی که جان من و همه دنیایم به او وابسته بود.
جان سپردم بدو چو میدیدم
که همه قصد او بجانم بود
هوش مصنوعی: وقتی میدیدم که همه چیز به خاطر او و برای اوست، جانم را به او تقدیم کردم.
نیست در خورد خاکپایش لیک
چه کنم دسترس بدانم بود
هوش مصنوعی: در زیر پای او چیزی نیست، اما چه کنم، نتوانم دسترسی به او داشته باشم.
گوئی اندر فراق ما چونی
چه دهم شرح چون توانم بود
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در غم جدایی ما چطور میتوانم احساساتم را توصیف کنم، وقتی که خودم از بیان آن ناتوانم.
گر کسی گوید آن فغان ز که بود
شاید ار گویم از فلانم بود
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید آن ناله و فریاد از کیست، شاید بتوانم بگویم که از فلانی است.