گنجور

شمارهٔ ۱۰۰

بی تو کارم همی بسر نشود
دست کس با تو در کمر نشود
زان خیال تو نایدم در چشم
تا از آب دو دیده تر نشود
تا تو اندر نیائی از در من
غم تو از دلم بدر نشود
تا نگردی تو همچو من عاشق
از غم من ترا خبر نشود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی تو کارم همی بسر نشود
دست کس با تو در کمر نشود
هوش مصنوعی: بدون تو، هیچ کاری از من برنمی‌آید و هیچ‌کس نمی‌تواند به من کمک کند.
زان خیال تو نایدم در چشم
تا از آب دو دیده تر نشود
هوش مصنوعی: از تصور تو در چشمانم نمی‌خواهم که بگریم تا اشک‌های چشمم جاری نشود.
تا تو اندر نیائی از در من
غم تو از دلم بدر نشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به زندگی من وارد نشوی، غم تو از دلم برطرف نخواهد شد.
تا نگردی تو همچو من عاشق
از غم من ترا خبر نشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که مانند من به شدت عاشق نشوی، از غم‌ها و دردهای من چیزی نخواهی فهمید.