گنجور

شمارهٔ ۸۸

ابر نوروز زغم روی جهان میشوید
باز هر دلشده دلبر خود میجوید
باد چون طبله عطار بمشک اندودست
هرکجا برگذرد خاک ازو میبوید
بربنا گوش چمن خط بنفشه بدمید
چشم بددور نبینی که چه خوش میروید
گل چو من مدح ملک گفت و دهن پرزر کرد
لاله بنگر بحسد روی بخون میشوید
هر شبی بلبل سرمست بگوید غزلی
تا چومن فردا در پیش ملک میگوید
شاه جانبخش جهانگیر حسام الدین آن
که سوی در گهش اقبال بسر میپوید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ابر نوروز زغم روی جهان میشوید
باز هر دلشده دلبر خود میجوید
هوش مصنوعی: ابرهای بهاری غم‌های جهان را می‌شویند و هر کسی به دنبال محبوب خود می‌گردد.
باد چون طبله عطار بمشک اندودست
هرکجا برگذرد خاک ازو میبوید
هوش مصنوعی: باد مانند عطار است که با مشک خود همه جا را معطر می‌کند. هر جا که بگذرد، خاک آنجا نیز بوی خوشی می‌گیرد.
بربنا گوش چمن خط بنفشه بدمید
چشم بددور نبینی که چه خوش میروید
هوش مصنوعی: ای دوست، چمن را با صدای نقشی زیبا و نرم بدمید. نکند که چشمت بد ببیند و زیبایی بی‌نظیری که در حال رشد است را نادیده بگیرد.
گل چو من مدح ملک گفت و دهن پرزر کرد
لاله بنگر بحسد روی بخون میشوید
هوش مصنوعی: گل مانند من درباره‌ی بزرگی پادشاه صحبت کرد و در همان حال دهنش پر از طلا شد. لاله را ببین که به خاطر زیبایی‌اش، به حسادت رنگش را به خون می‌آلاید.
هر شبی بلبل سرمست بگوید غزلی
تا چومن فردا در پیش ملک میگوید
هوش مصنوعی: هر شب بلبل شاداب و سرمست غزلی را می‌خواند، تا فردا آن را در حضور پادشاه بیان کند.
شاه جانبخش جهانگیر حسام الدین آن
که سوی در گهش اقبال بسر میپوید
هوش مصنوعی: شاه بزرگ و بخشنده‌ای که بر جهان فرمانروایی می‌کند، حسام الدین نام دارد. او آن‌چنان با عظمت است که بخت و اقبال دائماً به سوی دربار او می‌آیند.