گنجور

شمارهٔ ۸۷

چون رخت مملکت جم نبود
چون لبت معجز خاتم نبود
چون رخت ماه فلک هم نبود
چون توئی در همه عالم نبود
از تو مارا نه سلام و نه پیام
آخر ایدوست کم از کم نبود
غم من جمله ز دل میخیزد
هر که را دل نبود غم نبود
سوی صحرا چه روی جان جهان
باغ چون روی تو خرم نبود
با چنان زلف بنفشه چه کنی
کو بدان بوی و بدان خم نبود
لاله گر رنگ بدان میگیرد
تا چو روی تو بود هم نبود
گرچه گلرا دهنی خندانست
چشمش از رشک تو بی نم نبود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون رخت مملکت جم نبود
چون لبت معجز خاتم نبود
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و شکوه سرزمین جم وجود ندارد، دلت نیز به اندازهٔ نیروی معجزه‌آسا و خاص بودن لبت قوی و جذاب نیست.
چون رخت ماه فلک هم نبود
چون توئی در همه عالم نبود
هوش مصنوعی: چون تو زیبا و کامل هستی، مانند تو در تمام جهان وجود ندارد و زیبایی ماه و فلک هم در مقایسه با تو هیچ است.
از تو مارا نه سلام و نه پیام
آخر ایدوست کم از کم نبود
هوش مصنوعی: از تو نه سلامی رسیده و نه پیامی، تنها این را می‌دانم که تو هیچ کمبودی نداری.
غم من جمله ز دل میخیزد
هر که را دل نبود غم نبود
هوش مصنوعی: غم من از دل برمی‌خیزد؛ هر کسی که دل نداشته باشد، غم هم نخواهد داشت.
سوی صحرا چه روی جان جهان
باغ چون روی تو خرم نبود
هوش مصنوعی: اگر به صحرا بروی، چه فایده‌ای دارد، در حالی که باغ به زیبایی و سرسبزی تو نیست.
با چنان زلف بنفشه چه کنی
کو بدان بوی و بدان خم نبود
هوش مصنوعی: چنان دختری با موهایی مثل زلف بنفشه وجود دارد که بوی خوبی دارد و ویژگی‌های منحصر به فردی دارد.
لاله گر رنگ بدان میگیرد
تا چو روی تو بود هم نبود
هوش مصنوعی: اگر لاله رنگی بگیرد، تنها به خاطر آن است که بخواهد شبیه به چهره تو شود، ولی در حقیقت نمی‌تواند به زیبایی تو برسد.
گرچه گلرا دهنی خندانست
چشمش از رشک تو بی نم نبود
هوش مصنوعی: اگرچه گل با لبخندی زیبا به نظر می‌رسد، اما چشمانش به خاطر حسادت تو، بی‌نوا و بی‌آب است.