شمارهٔ ۸۵
کارم نه بر مراد دل ریش میرود
روزم همه بکام بد اندیش میرود
با کافران نمیرود اندر دیار روم
آنچ از فراق بر من درویش میرود
دیده نگاه کرد و دل اندر بلا فتاد
دیده پی هلاک دل ریش میرود
دل گشت اسیر حلقه زلفش بحرص وصل
بس سر که در سر طمع خویش میرود
تلخ است پاسخ تو و آنهم زبخت ماست
کزنوش تو سخن همه چون نیش میرود
کج میدهی تو وعده و بالله که خوب نیست
کاندر جهان حدیث کم و بیش میرود
میکن جفا و جور که در گنجد اینهمه
میکن عتاب و نازکت از پیش میرود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کارم نه بر مراد دل ریش میرود
روزم همه بکام بد اندیش میرود
هوش مصنوعی: کار من به خواستههای دل نمیرسد و روزهایم به خیر و خوبی نمیگذرد، بلکه همواره در اندیشههای منفی سپری میشود.
با کافران نمیرود اندر دیار روم
آنچ از فراق بر من درویش میرود
هوش مصنوعی: در سرزمین روم، کافران هیچ نشانهای از غم و اندوه نمیدانند، اما درد جدایی و فراق به شدت بر من درویش فشار میآورد.
دیده نگاه کرد و دل اندر بلا فتاد
دیده پی هلاک دل ریش میرود
هوش مصنوعی: چشم به چیزی خیره شد و دل به زحمت افتاد. چشم به دنبال نابودی دل آسیبدیده است.
دل گشت اسیر حلقه زلفش بحرص وصل
بس سر که در سر طمع خویش میرود
هوش مصنوعی: دل من به خاطر موهای پیچیده او گرفتار شده و در آرزوی وصال او در حال چرخش و سرگردانی است.
تلخ است پاسخ تو و آنهم زبخت ماست
کزنوش تو سخن همه چون نیش میرود
هوش مصنوعی: پاسخ تو تلخ است و این تقدیر ماست، زیرا حرفهای تو مانند نیش به دل مینشیند.
کج میدهی تو وعده و بالله که خوب نیست
کاندر جهان حدیث کم و بیش میرود
هوش مصنوعی: تو وعدههای خود را به طرز نامناسبی میدهی و به خدا قسم این کار خوب نیست، زیرا در این دنیا صحبتها و حرفها همیشه کم و بیش وجود دارد.
میکن جفا و جور که در گنجد اینهمه
میکن عتاب و نازکت از پیش میرود
هوش مصنوعی: تو رفتار ناشایستی داری و با بدرفتاری به من میکنی، اما من اینقدر تحمل دارم که از درد و بیمهریات عذاب بکشم. در عوض، تو با ناز و دلرباییات از من دور میشوی.