گنجور

شمارهٔ ۸۳

عشقت آتش در آب داند زد
نرگست راه خواب داند زد
زلف دلبند تو بدل بردن
پایها بر صواب داند زد
گره از غالیه تواند بست
حلقه از مشگ ناب داند زد
آن نمکدان لب از همه کاری
نمکی بر کباب داند زد
خود نداند نواخت چون چنگم
همه همچون رباب داند زد
لب لعل تو در طرب زائی
طعنه ها در شراب داند زد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشقت آتش در آب داند زد
نرگست راه خواب داند زد
هوش مصنوعی: عشق تو مانند آتشی است که در آب وجود دارد و نرگس چشمانت به خوبی می‌داند که چگونه به خواب فرو برود.
زلف دلبند تو بدل بردن
پایها بر صواب داند زد
هوش مصنوعی: زلف محبوب تو به قدری دلرباست که هر کسی که در فکر آن است، به درستی و به خوبی می‌تواند به دلدادگی‌اش ادامه دهد.
گره از غالیه تواند بست
حلقه از مشگ ناب داند زد
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند گره از زنجیری که از مواد گرانبهاست باز کند، به خوبی می‌داند که حلقه‌ای از مشک خالص نیز چه ارزش و لطافتی دارد.
آن نمکدان لب از همه کاری
نمکی بر کباب داند زد
هوش مصنوعی: آن کسی که در دلش نمک و محبت دارد، هر جا که باشد می‌داند که چگونه با سخنانش یا کارهایش بر دل دیگران تأثیر بگذارد و آنها را شاد کند.
خود نداند نواخت چون چنگم
همه همچون رباب داند زد
هوش مصنوعی: او خود نمی‌داند که چقدر به آهنگ نواختن می‌پردازد، اما همه مانند رباب آواز او را می‌دانند و درکش می‌کنند.
لب لعل تو در طرب زائی
طعنه ها در شراب داند زد
هوش مصنوعی: لب‌های خوش‌رنگ تو در شادی، طعنه‌ها را به شراب می‌فهمد.