گنجور

شمارهٔ ۷۹

دلبرم تا ز من نهان باشد
جوی خون بر رخم روان باشد
ور نهان باشد او زمن چه عجب
کوچوجانست و جان نهان باشد
یار بی خوی خوش نکو ناید
ور همه ماه آسمان باشد
وای آندل که پیش او آید
دل چه باشد که بیم جان باشد
گفتم آخر بوصل تو برسم
گفت آری در آن جهان باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلبرم تا ز من نهان باشد
جوی خون بر رخم روان باشد
هوش مصنوعی: عزیزم وقتی که از من دور است، اشک و غم زیادی بر چهره‌ام جاری می‌شود.
ور نهان باشد او زمن چه عجب
کوچوجانست و جان نهان باشد
هوش مصنوعی: اگر او در پنهان باشد، چه اشکالی دارد؟ که جان کوچکی نیز در دلش نهفته است.
یار بی خوی خوش نکو ناید
ور همه ماه آسمان باشد
هوش مصنوعی: اگر یاری که در کنار ماست، خوشخوی و نیک‌سیرت نباشد، حتی اگر تمام ماه‌های آسمان در اختیار ما باشند، فایده‌ای نخواهد داشت.
وای آندل که پیش او آید
دل چه باشد که بیم جان باشد
هوش مصنوعی: آه، چه بر سر دل می‌آید وقتی که کسی به حضور او برسد، زیرا در دل بیم از جان به وجود می‌آید.
گفتم آخر بوصل تو برسم
گفت آری در آن جهان باشد
هوش مصنوعی: گفتم بالاخره به تو می‌رسم، او پاسخ داد: بله، اما این در جهانی دیگر خواهد بود.