گنجور

شمارهٔ ۷۰

وه که دگرباره عشق دست برآورد
صبر بیکبارگی ز پای در آورد
خواب ز چشمم ربود و آب در افزود
وه که خود این بار شیوه دگر آورد
تا بتم از خط عهد پای برون برد
بر سر محنت زده جهان بسر آورد
برد دل و گفت توبه کردم و رفتم
تو به صد بار از گنه بتر آورد
دیده من تابروی دوست نگه کرد
خود چه دهم شرح تا چه دردسر آورد
لعل ویم دی بخشم و ناز و جفا گفت
آنهمه صفرا چه بود کان شکر آورد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وه که دگرباره عشق دست برآورد
صبر بیکبارگی ز پای در آورد
هوش مصنوعی: وای که عشق دوباره به سراغم آمد و صبر را به طور ناگهانی از من گرفت و بر زمین انداخت.
خواب ز چشمم ربود و آب در افزود
وه که خود این بار شیوه دگر آورد
هوش مصنوعی: چشمم خواب را گرفت و اشک‌هایم بیشتر شد. وای بر من که این بار، حال و هوای دیگری پیدا کرده‌ام.
تا بتم از خط عهد پای برون برد
بر سر محنت زده جهان بسر آورد
هوش مصنوعی: تا وقتی که معشوق از عهده‌ی وفا خارج شود، بر سر مشکلات و دردها، دنیا را به سرآورد.
برد دل و گفت توبه کردم و رفتم
تو به صد بار از گنه بتر آورد
هوش مصنوعی: دل را برد و گفت که از گناه پیشمان شده‌ام و رفتم، ولی تو بارها از این گناه ترسیده‌تری.
دیده من تابروی دوست نگه کرد
خود چه دهم شرح تا چه دردسر آورد
هوش مصنوعی: چشمان من به زیبایی‌های دوست خیره شده است. نمی‌دانم چطور درد و رنجی را که این عشق برایم به همراه داشته، توصیف کنم.
لعل ویم دی بخشم و ناز و جفا گفت
آنهمه صفرا چه بود کان شکر آورد
هوش مصنوعی: من لعل و یاقوت و زیبایی‌ها را می‌بخشیدم و با ناز و بی‌رحمی رفتار می‌کردم، اما آنچه را که با همه زحمت و تلاش بدست آورده‌ام، چه شد که آن را شیرین‌تر از شکر یافتم؟