شمارهٔ ۶۵
یاری که بری چو سیم دارد
کوچک دهنی چو میم دارد
گل جامه ز عشق او دریدست
مه دل ز غمش دونیم دارد
نشکیبم ازو که با حدیثش
دل دوستی قدیم دارد
جز سیم نسیم او نبوید
ای شادی آنکه سیم دارد
نامم نبرد مگر بدشنام
او حرمت من عظیم دارد
یک بوسه بجان نمی فروشد
انصاف دلی سلیم دارد
چون شحنه شهر کشته اوست
ما را بکشد چه بیم دارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.