گنجور

شمارهٔ ۶۵

یاری که بری چو سیم دارد
کوچک دهنی چو میم دارد
گل جامه ز عشق او دریدست
مه دل ز غمش دونیم دارد
نشکیبم ازو که با حدیثش
دل دوستی قدیم دارد
جز سیم نسیم او نبوید
ای شادی آنکه سیم دارد
نامم نبرد مگر بدشنام
او حرمت من عظیم دارد
یک بوسه بجان نمی فروشد
انصاف دلی سلیم دارد
چون شحنه شهر کشته اوست
ما را بکشد چه بیم دارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یاری که بری چو سیم دارد
کوچک دهنی چو میم دارد
هوش مصنوعی: دوستی که مانند نقره باارزش است، در عین حال با سخنانش به شیرینی و دلنشینی شبیه به حرف‌های "میم" است.
گل جامه ز عشق او دریدست
مه دل ز غمش دونیم دارد
هوش مصنوعی: گل لباس عشق او را پاره کرده و ماه دل به خاطر غم او نیمه است.
نشکیبم ازو که با حدیثش
دل دوستی قدیم دارد
هوش مصنوعی: نمی‌توانم از او فاصله بگیرم، چون صحبت‌هایش برای من یادآور دوستی‌های قدیمی است.
جز سیم نسیم او نبوید
ای شادی آنکه سیم دارد
هوش مصنوعی: فقط نسیم اوست که بو می‌دهد، ای شادی، کسی که سیم (نقره) دارد.
نامم نبرد مگر بدشنام
او حرمت من عظیم دارد
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که نام من به خاطر بدگویی دیگران بر زبان نمی‌آید و عزت و احترام من بسیار زیاد است.
یک بوسه بجان نمی فروشد
انصاف دلی سلیم دارد
هوش مصنوعی: یک بوسه ارزش جان آدمی را ندارد، اگر دل کسی پاک و سالم باشد.
چون شحنه شهر کشته اوست
ما را بکشد چه بیم دارد
هوش مصنوعی: اگر شحنه‌ی شهر، کشته‌ی ما باشد، چه ترسی از اینکه او ما را بکشد؟