گنجور

شمارهٔ ۶

نز هجر توأم بجان امانی هست
نه وصل ترا بدل نشانی هست
جانم بگداخت در فراق آری
جانی اگرم امید جانی هست؟
چونان شده ام که گر مرا بینی
شبهت فتدت که این فلانی هست
من طیره شوم چو تو کمر بندی
یعنی که ترا مگر میانی هست
گفتی ندهم بجان یکی بوسه
آری مده ار در آن زیانی هست
خود هیچ سخن مگوی با عاشق
تا کس بنداندت دهانی هست
میکن زجفا هر آنچه بتوانی
کاخر پس ازین جهان جهانی هست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نز هجر توأم بجان امانی هست
نه وصل ترا بدل نشانی هست
هوش مصنوعی: من از دوری تو در رنج و اندوه هستم، اما بودن تو برای من دردی دیگر است.
جانم بگداخت در فراق آری
جانی اگرم امید جانی هست؟
هوش مصنوعی: دلم به شدت در دوری تو می‌سوزد، آیا اگر امیدی به زندگی دوباره داشته باشم، می‌توانم جان تازه‌ای بگیرم؟
چونان شده ام که گر مرا بینی
شبهت فتدت که این فلانی هست
هوش مصنوعی: من به اندازه‌ای تغییر کرده‌ام که اگر مرا ببینی، خواهی گفت: این همان شخص است که من می‌شناختم.
من طیره شوم چو تو کمر بندی
یعنی که ترا مگر میانی هست
هوش مصنوعی: من هم مثل تو دلم می‌خواهد کمر ببندم، یعنی آیا تو میان من و خودت فاصله‌ای قائل نیستی؟
گفتی ندهم بجان یکی بوسه
آری مده ار در آن زیانی هست
هوش مصنوعی: اگر گفتی که به کسی یک بوسه نمی‌دهم، پس آن را نده، زیرا اگر در این میان ضرری باشد، نمی‌ارزد.
خود هیچ سخن مگوی با عاشق
تا کس بنداندت دهانی هست
هوش مصنوعی: با کسی که عاشق است، هیچ صحبتی نکن، زیرا ممکن است کسی به او بگوید که تو هم احساساتی داری.
میکن زجفا هر آنچه بتوانی
کاخر پس ازین جهان جهانی هست
هوش مصنوعی: هرگونه آسیب و سختی که می‌توانی به دیگران برسانی، انجام بده؛ چرا که پس از این زندگی، دنیای دیگری وجود دارد.