شمارهٔ ۳۹
دلم از دیده برون میآید
چه دهم شرح که چون میآید
حل شده دل ز ره دیده برفت
زان سرشکم همه خون میآید
دل اگر خود همه از سنگ بود
به کف عشق زبون میآید
یارب آن مَه به چه ماند یارب
که هم از حلقه کنون میآید
چشم خیره شود از طلعت او
کز در حجره درون میآید
ای که در رنگ و طراوت رخ تو
از گل و لاله فزون میآید
خیز و از پرده برون آی تو نیز
که گل از پرده برون میآید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم از دیده برون میآید
چه دهم شرح که چون میآید
هوش مصنوعی: دل من از چشمانم بیرون میآید، چه بگویم از حالتی که با آمدن او برایم ایجاد میشود.
حل شده دل ز ره دیده برفت
زان سرشکم همه خون میآید
هوش مصنوعی: دل به خاطر اشکهایی که ریخته شده، به آرامی از چشم دور شده و اکنون از آن درد و غم، تمام وجودم پر از خون و ناکامی است.
دل اگر خود همه از سنگ بود
به کف عشق زبون میآید
هوش مصنوعی: اگرچه دل آدمی ممکن است به ظاهری سخت و غیرمستعد برای عشق به نظر برسد، اما در واقع در حضور عشق، نرم و لطیف میشود.
یارب آن مَه به چه ماند یارب
که هم از حلقه کنون میآید
هوش مصنوعی: ای خدا، آن ماه زیبا به چه چیزی شبیه است که هماکنون از حلقهٔ این جام میدرخشد؟
چشم خیره شود از طلعت او
کز در حجره درون میآید
هوش مصنوعی: چشمها به زیبایی و جذبه او خیره میشوند، زیرا او از درون اتاق وارد میشود.
ای که در رنگ و طراوت رخ تو
از گل و لاله فزون میآید
هوش مصنوعی: تو که زیبایی و تازگی چهرهات بیشتر از گل و لاله است.
خیز و از پرده برون آی تو نیز
که گل از پرده برون میآید
هوش مصنوعی: بپا و از پوشش بیرون بیا، مثل گلی که از لای پردهها نمایان میشود.