شمارهٔ ۳۷
برم امشب که آن سروسهی بود
همه شب کار دل فرماندهی بود
نه یک ساعت لب از بوسه بیاسود
نه یکدم دستم از ساغر تهی بود
نگارم بود و یک چنگی خوش زن
سوم ساقی چهارم شان رهی بود
گهی بر حلقه مشک ختن خفت
گهی در سایه سرو سهی بود
ز وقت شام تا الله اکبر
می لعل و سماع خرگهی بود
نه کس را بود بر ما اطلاعی
نه ما را نیز از خویش آگهی بود
نه با گرگ آشتی او پلنگی
نه با آهوی چشمش روبهی بود
گهی بوس و گهی نوش و گهی رقص
چه گویم عیب آنشب کوتهی بود
وز آنشب غصه بر غصه است ده تو
مرا کانشب نمردم زابلهی بود
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برم امشب که آن سروسهی بود
همه شب کار دل فرماندهی بود
هوش مصنوعی: امشب به دیدن آن معشوق زیبا میروم، زیرا تمام شب در دل من، احساس و عشق حکمفرمایی دارد.
نه یک ساعت لب از بوسه بیاسود
نه یکدم دستم از ساغر تهی بود
هوش مصنوعی: نه برای یک ساعت، لبهایش را از بوسه باز نکرد و نه برای لحظهای، دستش از نوشیدنی خالی ماند.
نگارم بود و یک چنگی خوش زن
سوم ساقی چهارم شان رهی بود
هوش مصنوعی: عشق من در کنارم بود و با صدای دلنشینی به نواختن میپرداخت. در حالی که جام دیگری از شراب به دستم بود، فتنه و جذبه او را احساس میکردم.
گهی بر حلقه مشک ختن خفت
گهی در سایه سرو سهی بود
هوش مصنوعی: گاه بر حلقهی مشکین ختن دراز میکشید و گاه در سایهی سرو بلند استراحت میکرد.
ز وقت شام تا الله اکبر
می لعل و سماع خرگهی بود
هوش مصنوعی: از غروب تا اذان مغرب، حالت شگفتانگیز و دلنشینی در فضا برقرار است.
نه کس را بود بر ما اطلاعی
نه ما را نیز از خویش آگهی بود
هوش مصنوعی: نه کسی از حال ما خبر دارد و نه ما از حال خودمان آگاهی داریم.
نه با گرگ آشتی او پلنگی
نه با آهوی چشمش روبهی بود
هوش مصنوعی: او نه با گرگ صمیمی است که به او نزدیک شود، و نه با آهو که بخواهد به آرامی درکنارش باشد؛ او شبیه پلنگی است که در وحشت و قدرت خود قرار دارد و به دنیای روباهها تعلق ندارد.
گهی بوس و گهی نوش و گهی رقص
چه گویم عیب آنشب کوتهی بود
هوش مصنوعی: گاهی بوسه میزنم، گاهی نوشیدنی مینوشم و گاهی میرقصم. نمیدانم چه بگویم، چون شب آنقدر کوتاه بود که نمیتوانستم همه کارها را انجام دهم.
وز آنشب غصه بر غصه است ده تو
مرا کانشب نمردم زابلهی بود
هوش مصنوعی: از آن شب به بعد، غم و اندوه بر غم و اندوه افزوده شده است. ای عشق تو، چون آن شب که از درد فراق نمردم، حالا حالتی در درونم دارم که نمیتوانم آن را تحمل کنم.
حاشیه ها
1404/04/22 05:07
امیر محمد توکلی تبار
خیلی خوبه