شمارهٔ ۳۰
بی مه روی تو چشمم همچو ابربهمنست
بی شب زلف تو رازم همچو روز روشنست
نرگست از غالیه صدتیر دارد در کمان
لاجرم گلبرگ تو در زیر مشکین جوشنست
زلف را گو پای بازی بر گل و سوسن مکن
کِت ازین بازیچه خون صد چو من در گردنست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی مه روی تو چشمم همچو ابربهمنست
بی شب زلف تو رازم همچو روز روشنست
هوش مصنوعی: چشم انتظار تو مانند ابر بهمن است که نمیتواند روشنایی را تحمل کند و راز زلف تو به روشنی روز است که نمیتواند پنهان بماند.
نرگست از غالیه صدتیر دارد در کمان
لاجرم گلبرگ تو در زیر مشکین جوشنست
هوش مصنوعی: چشمهای تو مانند نرگس، تیرهایی از عشق و زیبایی در دل دارند و به همین خاطر، گلبرگهای تو زیر پوشش مشکین، مانند زرهای زیبا و دلربا قرار گرفته است.
زلف را گو پای بازی بر گل و سوسن مکن
کِت ازین بازیچه خون صد چو من در گردنست
هوش مصنوعی: موهایت را به بازی نگیر و بر روی گل و سوسن نرقص؛ زیرا از این بازی، خونهای بسیاری مانند خون من بر گردن دارم.