گنجور

شمارهٔ ۱۷

یک بار که لعل او سخن گفت
بنگر که چه نغز و دلشکن گفت
هر سرد که دشمنی نگوید
امروز بدوستی بمن گفت
صد بار دروغ کرد وعده
وانگاه مرا دروغ زن گفت
من این نه ازو شنیده ام کاین
آن نرگس مست تیغ زن گفت
نی نی که هر آنچه گفت با من
حقا که بجای خویشتن گفت
گر خود همه کفر گفت دلبر
آخر نه بدان لب و دهن گفت؟
گشتست فراخ تنگ شکر
تا شکر تنگ او سخن گفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک بار که لعل او سخن گفت
بنگر که چه نغز و دلشکن گفت
هوش مصنوعی: یک بار که لبان او صحبت کردند، توجه کن که چه سخنان زیبا و تاثیرگذاری گفتند.
هر سرد که دشمنی نگوید
امروز بدوستی بمن گفت
هوش مصنوعی: هر کس که امروز به تو بگوید دشمن است، در واقع او هم در دل خودش دوستی را به تو نشان می‌دهد.
صد بار دروغ کرد وعده
وانگاه مرا دروغ زن گفت
هوش مصنوعی: بارها وعده دروغین داد و سپس به من گفت که دروغگو هستم.
من این نه ازو شنیده ام کاین
آن نرگس مست تیغ زن گفت
هوش مصنوعی: من این را نه از او شنیده‌ام که این نرگس زیبا و شیفته، سخن از تیغ زدن به زبان آورده است.
نی نی که هر آنچه گفت با من
حقا که بجای خویشتن گفت
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی تمام حرف‌هایی که می‌زند، در واقع به جای خودش نمی‌زند و به نوعی از نظرات و احساسات واقعی خود فاصله دارد.
گر خود همه کفر گفت دلبر
آخر نه بدان لب و دهن گفت؟
هوش مصنوعی: اگرچه محبوب من می‌تواند هر خلافی را بگوید، اما آخرین کلام او به زیبایی لب و دهانش مربوط است.
گشتست فراخ تنگ شکر
تا شکر تنگ او سخن گفت
هوش مصنوعی: شکر به خاطر تنگی‌اش، وسیع شده و در نتیجه، او به گفتگو پرداخته است.