شمارهٔ ۱۳۴
ساعتی از عشق تو بی غم نیم
بیغم و اندوه تو یکدم نیم
صبر و دل و جان بتو دادم کنون
از همه محرومم و محرم نیم
این همه جان کنده ام از بهر وصل
هم ز غم هجر مسلم نیم
هیچ مبادم ز جهان خرمی
گر من از اندوه تو خرم نیم
سایه خود بر من بیدل فکن
کاخر ازین خاک زمین کم نیم
جور مکن بر دل من بیش ازین
گیر که من در همه عالم نیم
گفت که بوسه دهمت رایگان
نی که چنین خام طمع هم نیم
گویم مردم ز غمت گویدم
من چکنم عیسی مریم نیم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساعتی از عشق تو بی غم نیم
بیغم و اندوه تو یکدم نیم
هوش مصنوعی: مدتی از عشق تو را بیغم میگذرانم و حتی لحظهای بدون اندوه تو نمیتوانم سپری کنم.
صبر و دل و جان بتو دادم کنون
از همه محرومم و محرم نیم
هوش مصنوعی: به خاطر تو صبر و جانم را فدای تو کردم، اما اکنون از همه چیز بیبهرهام و نمیتوانم به تو نزدیک شوم.
این همه جان کنده ام از بهر وصل
هم ز غم هجر مسلم نیم
هوش مصنوعی: من این همه جان کندن را برای رسیدن به وصال انجام دادم، اما به خاطر غم جدایی، در حقیقت از آن بهرمند نیستم.
هیچ مبادم ز جهان خرمی
گر من از اندوه تو خرم نیم
هوش مصنوعی: افتخار و خوشی هیچ معنا ندارد برایم اگر از غم تو بیخبر باشم و شاد نباشم.
سایه خود بر من بیدل فکن
کاخر ازین خاک زمین کم نیم
هوش مصنوعی: به من محبت و توجه کن، زیرا من از این دنیای خاکی چیزی ندارم و به دنبال آرامش و اطمینان هستم.
جور مکن بر دل من بیش ازین
گیر که من در همه عالم نیم
هوش مصنوعی: دیگر بر دل من فشار نیاور، زیرا من در این دنیا موجودی کوچک و تنها هستم.
گفت که بوسه دهمت رایگان
نی که چنین خام طمع هم نیم
هوش مصنوعی: میگوید که بوسهای که به تو میزنم رایگان نیست؛ چرا که من به سادگی به این خواستهها پاسخ نمیدهم.
گویم مردم ز غمت گویدم
من چکنم عیسی مریم نیم
هوش مصنوعی: میگویم من از غم تو مردم، او پاسخ میدهد که من چه باید بکنم، من مثل عیسی، پسر مریم نیستم.