گنجور

شمارهٔ ۱۳۳

تاکی این فریاد از دست دلم
نیست زین فریاد کردن حاصلم
تو چو سوسن ده زبانی بارهی
ورچه من باتو چو غنچه یکدلم
گفتی از دست غمم کس جان نبرد
از توام این نکته بس گر عاقلم
جان همیخواهی بدین کاراندرم
تا نپنداری که من زان غافلم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تاکی این فریاد از دست دلم
نیست زین فریاد کردن حاصلم
هوش مصنوعی: تا کی باید صدای فریاد دل را تحمل کنم؟ از این فریاد زدن چیزی به دست نیاورده‌ام.
تو چو سوسن ده زبانی بارهی
ورچه من باتو چو غنچه یکدلم
هوش مصنوعی: تو مانند سوسن زیبا و دلنشین هستی، و من مانند غنچه‌ای هستم که عاشق توام و دل در گرو تو دارم.
گفتی از دست غمم کس جان نبرد
از توام این نکته بس گر عاقلم
هوش مصنوعی: گفتی که هیچ‌کس از درد من نجات پیدا نکرده است، اگر من سرانجام عاقل باشم، همین نکته برای من کافی است.
جان همیخواهی بدین کاراندرم
تا نپنداری که من زان غافلم
هوش مصنوعی: اگر تو می‌خواهی جانت را در این کارها صرف کنی، بدان که من از آنچه تو فکر می‌کنی غافل نیستم.