گنجور

شمارهٔ ۱۳۰

هر جور که من ز یار می بینم
از نامه روزگار می بینم
عیشی نه بکام دل همیرانم
رنجی نه باختیار می بینم
خون ریزی وعده های او دیدم
جان دادن انتظار می بینم
از بخت بدست این نه از عشقست
من عاشق صدهزار می بینم
جان از غم عشق او نخواهم برد
میدانم و روی کار می بینم
من آخر این حدیث میخوانم
من حاصل این شمار می بینم
نامردی صبر خویش میدانم
بی رحمی آن نگار می بینم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر جور که من ز یار می بینم
از نامه روزگار می بینم
هوش مصنوعی: هر طوری که من از دوست خود می‌بینم، همین‌طور هم از نشانه‌های زمان و سرنوشت متوجه می‌شوم.
عیشی نه بکام دل همیرانم
رنجی نه باختیار می بینم
هوش مصنوعی: من نه از زندگی چیزی به دست می‌آورم که دلخواه من باشد و نه از رنج‌هایی که می‌کشم، چیزی به انتخاب خودم است.
خون ریزی وعده های او دیدم
جان دادن انتظار می بینم
هوش مصنوعی: من دیدم که وعده‌های او باعث خون‌ریزی شده و حالا منتظر جان دادن هستم.
از بخت بدست این نه از عشقست
من عاشق صدهزار می بینم
هوش مصنوعی: این بند به این معناست که عشق واقعی نیست و تحت تأثیر شرایط و تقدیر است. شاعر به تجارب عشق اشاره می‌کند و می‌گوید که او به خاطر بدشانسی‌اش، در عوض عشق واقعی، احساسات و جذابیت‌های متعددی را تجربه می‌کند.
جان از غم عشق او نخواهم برد
میدانم و روی کار می بینم
هوش مصنوعی: من از درد عشق او جان نخواهم کند، چون می‌دانم و به وضوح می‌بینم که چه چیزی در انتظارم است.
من آخر این حدیث میخوانم
من حاصل این شمار می بینم
هوش مصنوعی: در انتهای این داستان، نتیجه و پیام آن را بیان می‌کنم و به چیزی که از این تعداد مفهوم به دست می‌آید، توجه می‌کنم.
نامردی صبر خویش میدانم
بی رحمی آن نگار می بینم
هوش مصنوعی: من بی‌رحمی آن معشوق را می‌بینم و احساس می‌کنم که تحمل کردن این بی‌وفایی، نشانه‌ای از نامردی است.