گنجور

شمارهٔ ۱۲۹

از روی چو خورشیدت هرگه که براندیشم
یکذره بود کمتر چون از قمر اندیشم
جائی که لبت باشد با انهمه شیرینی
از لعل تو بیزام گر از شکراندیشم
گفتی که برافشان سرگر عاشق جانبازی
من بهر نثار تو کی اینقدر اندیشم
در عشق تو چو نشمعم جان بر سرو سر برکف
دعوی کله داری وانگه ز سراندیشم
در آرزویم آمد کز ساعد خود سازم
هرگه که میانت را زرین کمر اندیشم
جز رنگ رخم حقا در خاطرم ارآید
هرگه که من درویش از وجه زراندیشم
گویم که بعشق از من بیچاره تری باشد؟
هم من بوم آن مسکین چون نیک براندیشم
گفتی پس کاری شو تا هست غمت برجای
لایق نبود گر من کار دگر اندیشم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از روی چو خورشیدت هرگه که براندیشم
یکذره بود کمتر چون از قمر اندیشم
هوش مصنوعی: هر بار که به تو فکر می‌کنم، نور و درخشش تو برایم مثل خورشید است، اما وقتی به ماه فکر کنم، می‌بینم که نورش کمتر و ضعیف‌تر است.
جائی که لبت باشد با انهمه شیرینی
از لعل تو بیزام گر از شکراندیشم
هوش مصنوعی: هر جا که لب تو با آن همه شیرینی وجود داشته باشد، من از زیبایی تو بیزارم، حتی اگر بخواهم به شکر فکر کنم.
گفتی که برافشان سرگر عاشق جانبازی
من بهر نثار تو کی اینقدر اندیشم
هوش مصنوعی: گفتی که برای عشق و فدای تو از جوانمردی و ایثار من برافراز، اما چرا اینقدر به این موضوع فکر می‌کنم؟
در عشق تو چو نشمعم جان بر سرو سر برکف
دعوی کله داری وانگه ز سراندیشم
هوش مصنوعی: من در عشق تو مانند شمعی هستم که جانم در آن سوخته است. سرم را برای تو به دست گرفته‌ام و در دل می‌گویم که در عشق تو سردرگم هستم.
در آرزویم آمد کز ساعد خود سازم
هرگه که میانت را زرین کمر اندیشم
هوش مصنوعی: در آرزو دارم که هر بار که به تو فکر می‌کنم، بتوانم از قدرت خود بهره‌ ببرم و کمر من نیز به زیور زرین زینت داده شود.
جز رنگ رخم حقا در خاطرم ارآید
هرگه که من درویش از وجه زراندیشم
هوش مصنوعی: به جز رنگ رخسار من، حقیقتاً هیچ چیزی در یادم نمی‌ماند. هر بار که به تبیین ثروت فکر کنم، خود را درویشی می‌بینم.
گویم که بعشق از من بیچاره تری باشد؟
هم من بوم آن مسکین چون نیک براندیشم
هوش مصنوعی: می‌گویم آیا در عشق از من بدبخت‌تر هم هست؟ من خودم مانند آن بیچاره هستم وقتی خوب فکر می‌کنم.
گفتی پس کاری شو تا هست غمت برجای
لایق نبود گر من کار دگر اندیشم
هوش مصنوعی: تو گفتی که باید چاره‌ای اندیشید تا غمت همیشه باقی بماند و مناسب نیست که من به دنبال کار دیگری بروم.