گنجور

شمارهٔ ۱۲۶

خشمت آمد که من ترا گفتم
که ترا عاشقم خطا گفتم
شاید ارخون شود دلم تامن
بتو ناگفتنی چرا گفتم
من ز دست زبان برنج درم
سوزیان بین که تا ترا گفتم
گفتی از عشق جان نخواهی برد
من خود این با تو بارها گفتم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خشمت آمد که من ترا گفتم
که ترا عاشقم خطا گفتم
هوش مصنوعی: خشم تو از این است که من به تو گفتم که عاشق تو هستم، اما شاید این حرفم اشتباه بود.
شاید ارخون شود دلم تامن
بتو ناگفتنی چرا گفتم
هوش مصنوعی: شاید دل من به خاطر تو دچار تغییر و تحول شود. دلایلی که باعث شده نتوانم درباره‌اش صحبت کنم.
من ز دست زبان برنج درم
سوزیان بین که تا ترا گفتم
هوش مصنوعی: من به خاطر اینکه زبانم از کنترل خارج شده و با تو سخن می‌گوید، در حال آتش گرفتن هستم. این احساس در من به وجود آمده که هر بار که سخن می‌گویم، خود را در آتش می‌سوزانم.
گفتی از عشق جان نخواهی برد
من خود این با تو بارها گفتم
هوش مصنوعی: تو گفتی که از عشق جان نخواهی برداشت، اما من بارها این را به تو گفتم.