شمارهٔ ۱۱۹
آه این منم که بسته عشقی چنین شدم
دربند آن کمند پراز تاب و چین شدم
آن توسنم که بافلکم بود سرکشی
تا بالگام عشق چنین زیرزین شدم
گفتم ز عشق دم نزنم آه دم زدم
گفتم که صید کس نشوم هان ببین شدم
یاری که هست پاکتر از آب آسمان
از عشق او ببین که چو خاک زمین شدم
بر عاشقان ز روی فراغی که داشتم
کردم همیشه منع و گرفتار ازین شدم
از بسکه گفته ام که زبانم بریده باد
عشق از کجا و من ز کجا اینچنین شدم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه این منم که بسته عشقی چنین شدم
دربند آن کمند پراز تاب و چین شدم
هوش مصنوعی: آه، من هستم که به خاطر عشق، به این حالت گرفتار شدهام و در دام آن چنگال پر از پیچیدگی و زیبایی اسیر شدهام.
آن توسنم که بافلکم بود سرکشی
تا بالگام عشق چنین زیرزین شدم
هوش مصنوعی: من همان اسب چابکی هستم که با نیروی خود در برابر مشکلات رکاب میزند و اکنون به خاطر عشق، زیر زین عشق قرار گرفتهام و به راه میروم.
گفتم ز عشق دم نزنم آه دم زدم
گفتم که صید کس نشوم هان ببین شدم
هوش مصنوعی: گفتم که از عشق هیچ نخواهم گفت، اما ناگهان آهی از دل بیرون آمد. همچنین گفته بودم که شکار کسی نخواهم شد، اما حالا ببین که خودم شکار شدهام.
یاری که هست پاکتر از آب آسمان
از عشق او ببین که چو خاک زمین شدم
هوش مصنوعی: یارم آنقدر پاک و خالص است که حتی از آب آسمان هم برتر است. به خاطر عشق او، من مانند خاک زمین شدهام و همه وجودم را به او تقدیم کردهام.
بر عاشقان ز روی فراغی که داشتم
کردم همیشه منع و گرفتار ازین شدم
هوش مصنوعی: از روی راحتی و آرامشی که داشتم، همواره عاشقان را از خود دور کردم و به همین دلیل گرفتار درد و رنج شدم.
از بسکه گفته ام که زبانم بریده باد
عشق از کجا و من ز کجا اینچنین شدم
هوش مصنوعی: من به اندازهای از عشق صحبت کردهام که دیگر زبانم از گفتههایش بریده شده است. نمیدانم عشق از کجا شروع شد و من چگونه به این حال و روز افتادهام.