شمارهٔ ۱۰۲
رخ تو طعنه بر ماه فلک زد
سمندت خاک در چشم ملک زد
دولعل تو خرد را دیده بردوخت
دو جزع تو سمارا برسمک زد
عیار ماه گردون داشت نقصان
چو نقد خویش با تو در محک زد
اگر ازتو نماند مه عجب نیست
که باشش نقطه پروین کم زیک زد
زشرمت شد نهان در خاک خورشید
چو حسنت خیمه چون مه بر فلک زد
بساکز هجر تو خون جگر خورد
کسی کو باغمت نان و نمک زد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رخ تو طعنه بر ماه فلک زد
سمندت خاک در چشم ملک زد
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو به ماه آسمانی اعتراض کرد و اسب تو با گرد و خاکش در چشم پادشاهان نفوذ کرد.
دولعل تو خرد را دیده بردوخت
دو جزع تو سمارا برسمک زد
هوش مصنوعی: دو دندان تو چنان زیباست که عقل را به شگفتی میاندازد و گویی دو گیسوی تو بر روی دل رسم میاندازد.
عیار ماه گردون داشت نقصان
چو نقد خویش با تو در محک زد
هوش مصنوعی: ماه درخشان کمنور شده است، مانند اینکه وقتی برای سنجش ارزش عشق خویش با تو، آن را در ترازوی واقعی قرار دادهام.
اگر ازتو نماند مه عجب نیست
که باشش نقطه پروین کم زیک زد
هوش مصنوعی: اگر تو دیگر درخششی نداشته باشی، جای تعجب نیست که ستارهای هم که در آسمان داری، کمنورتر از نقاط دیگر باشد.
زشرمت شد نهان در خاک خورشید
چو حسنت خیمه چون مه بر فلک زد
هوش مصنوعی: خجالت تو باعث شد که زیباییات را از چشمها پنهان کنی، همانطور که خورشید در خاک پنهان شده است، و زیباییات مانند چادر مه بر آسمان گسترده شده است.
بساکز هجر تو خون جگر خورد
کسی کو باغمت نان و نمک زد
هوش مصنوعی: به خاطر فقدان تو، کسی به شدت عذاب میکشد و در عین حال کسانی که در باغ تو زندگی کردهاند، بر او نان و نمک میزنند.